دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
17
33
2017
02
19
نقد خاقانی پژوهی در تذکره های فارسی
9
61
FA
محیا
ستوده نیا
دانشگاه الزهرا
sotudeniya.m@gmail.com
مهدی
نیک منش
دانشیار دانشگاه الزهرا(س)
nikmanesh44@yahoo.com
<strong>خاقانی شروانی از سرآمدان قصیدهسرایی در ادب فارسی است. با وجود پژوهشهای سودمندی که در شیوة شاعری و وقایع دوران حیات خاقانی صورت گرفتهاست، زوایای تاریک و نقاط مبهم فراوانی در این حوزه همچنان باقی است . بخشی از این ابهامات نشأتگرفته از نخستین اظهارنظرهای نه چندان موثّق تذکرهنویسان متقدّم، و نیز تکرار این اقوال در تذکرههای متأخّر بر آنهاست. این نقدهای بیرونی، خود سبب رواج برخی اطّلاعات نادرست در میان اهل ادب و حتّی در منابع خاقانیپژوهی شده است. بررسیها نشان میدهد که تاکنون در حوزة خاقانیپژوهی تحقیق مستقلّی در زمینة ضرورت بازنگری آراء و اقوال تذکرهنویسان صورت نگرفتهاست. از اینرو پژوهش حاضر با تمرکز بر شیوة نقد درونی(مبتنی بر آثار)، بر اساس گفتهها و اشارات خاقانی در دیوان، </strong><strong>تحفةالعراقین</strong><strong> و منشآت او، به بررسی انتقادی اقوال صاحبان تذکره در حوزة خاقانیپژوهی میپردازد تا میزان نوآوری، تأثیرپذیری، و صحّت و سقم مندرجات ایندست از آثار ادب فارسی، در حیطة مورد بحث، نمایان گردد. نتایج این پژوهش در دو بخش قابل دستهبندی است: نقد کلّی تذکرههای فارسی و نقد خاقانیپژوهی در تذکرههای فارسی. بررسی شرح حال خاقانی در تذکرههای فارسی بیانگر آن است که مندرجات </strong><strong>تذکرةالشّعرای</strong><strong> دولتشاه سمرقندی به انحاء مختلف در تذکرههای متأخّر بر آن راه یافتهاست. دیگر اینکه خلط اسامی شخصیّتها و روایات مربوط به آنها نیز در برخی تذکرهها رایج است و در اغلب کتب تذکره اطّلاعاتی که درخصوص شاعر آمدهاست، در مقایسه با حجم اشعاری که از وی نقل شده، بسیار ناچیز مینماید. در بخش خاقانیپژوهی تذکرهها، پیوند خاقانی با دختر ابوالعلاءگنجوی روایتی است رایج امّا نامعتبر که با شواهد موجود در آثار خاقانی همخوانی ندارد. روایت صاحبان تذکره از ماجرای حبس خاقانی نیز با مبهمگویی و خلط شخصیّتها و وقایع همراه است. همچنین تذکرهنویسان تمایلات صوفیانة خاقانی را مربوط به اواخر عمر او دانستهاند؛ حالآنکه بررسی شواهد گویای آن است که تحوّل روحی خاقانی در جوانی وی رخ داده است.</strong><br /> <strong>و</strong>
واژگان کلیدی: خاقانی,تذکره های فارسی,نقد بیرونی,نقد درونی
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_876.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_876_88f576a77bb48ca2ed82676c63729629.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
17
33
2017
02
19
گزارنده، راوی، شاعر: کلیدی برای حل مسألۀ منابع شاهنامه
63
95
FA
سید علی
محمودی لاهیجانی
دانشجوی دکتری دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد
mahmoudi4324@gmail.com
محمد
فشارکی
استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد نجفآباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجفآباد، ایران.
m.fesharaki@iaun.ac.ir
محبوبه
خراسانی
0000000182412639
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد نجفآباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجفآباد، ایران.
najafdan@gmail.com
<br /> <br /> <strong><span style="font-family: Lotus;" lang="AR-SA"><span style="font-size: small;">پژوهشگران دربارة مأخذ یا مآخذ فردوسی در نظم شاهنامه، نظرات گوناگونی را مطرح کردهاند. عدّهای از آنها برآنند که فردوسی از منابع کتبی و شفاهی بهره برده است؛ افرادی تنها شاهنامة ابومنصوری را منبع فردوسی میدانند و عدّهای فردوسی را وارث سنّت نقّالی و شفاهی گذشته قلمداد میکنند و اشاره به دهقان و موبدان زرتشتی در شاهنامه را نشانة ارتباط فردوسی با این گروه میدانند. با دقّت در شاهنامه، میتوان به این نکته پیبرد که راوی و شاعر دو شخصیّت متفاوتاند. شاعر شاهنامه بیشکّ فردوسی است امّا راوی شاهنامه که در اصل راوی داستانهای مأخذ فردوسی یعنی شاهنامة ابومنصوری بوده، دهقان صد و بیست سالهای است که اهل شهر چاچ بوده و بهرام نام دارد. با درک تمایز سخنان راوی و شاعر در شاهنامه، ویژگیهای مأخذ فردوسی برای ما آشکار میشود، ویژگیهایی که بیانگر آن است که مأخذ فردوسی تنها یک کتاب بوده است، کتابی که فردوسی، خود را متعهّد میدانسته حتّی واژگان آن را برای حفظ روایت دهقان، بهکار گیرد و همین امر سبب شده واژگان تازی اندکی به شاهنامه راه یابد.</span></span></strong><br /> <br /><br />
واژگان کلیدی: شاهنامۀ فردوسی,منابع شاهنامه,خداینامه,شاهنامۀ ابومنصوری
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_872.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_872_083b17895284879f613647d1fb915c2b.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
17
33
2017
02
19
عوامل مؤثر درایجاد نقش ترغیبی زبان در قصاید ناصرخسرو
65
125
FA
مرتضی
محسنی
دانشگاه مازندران
mohseni@umz.ac.ir
مهدی
صراحتی جویباری
دانش آموخته کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی
serahati11@yahoo.com
از میان تمامی زبانشناسانی که نظریههایی دربارﮤ نقشهای زبان ارائه کردهاند، به نظر میرسد که طرح ارتباطی یاکوبسن (1896- 1982) از دقت و شمول بیشتری برخوردار باشد. طبق نظرﯾﮥ ارتباطی یاکوبسن، هر ارتباط زبانی متشکل از شش عنصر است و یک پیام در اثر جهتگیری به سمت هرکدام از آن عناصر، دارای یک نقش غالب میشود. یکی از این نقشهای ششگاﻧﮥ زبان، «نقش ترغیبی» است که در اثر تمرکز پیام بر مخاطب ایجاد میشود. کلام ناصرخسرو (394-481 ﻫ .ﻕ.) بهدلیل پارهای از ویژگیها از قبیل: دارا بودن ﺟﻨﺒﮥ تبلیغی، گرایش به پند و اندرز، لحن خطابگوﻧﮥ اکثر قصاید آن و... عمدتاً متوجه مخاطب بوده و درنتیجه قابلیت بررسی از دیدگاه «نقش ترغیبی» زبان را داراست.<br /> در این مقاله ضمن بررسی و شناسایی ساختهای ترغیبی شعر ناصرخسرو، به مقایسهی آماری آنها با ساختهای مؤثر در ایجاد نقشهای عاطفی و ارجاعی نیز پرداخته شده است. افعال امر و نهی، ندا، استفهام، افعال و ضمایر دومشخص، برخی از افعال ناقص و اصوات، بهعنوان عوامل مؤثرِ ایجاد نقش ترغیبی در قصاید ناصرخسرو درنظر گرفته شدهاند. بر اساس نتایج بهدست آمده، در شعر ناصرخسرو نقش ترغیبی - بعد از نقش شعری- بیشترین برجستگی را به نسبت سایر نقشهای زبان داراست و مواردی همچون: استفاده از افعال به صیغههای مخاطب، ضمایر جدای دوم شخص، عبارات امری و استفهامی، از جهت کثرت کاربردشان به ترتیب از مهمترین عوامل گرایش کلام او به سمت مخاطب محسوب میشود.
قصاید ناصرخسرو,نقش ترغیبی,نظرﯾﮥ ارتباطی یاکوبسن,مخاطب شناسی
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_861.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_861_46b44637ab5ddb5fee867ce7f760c2ef.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
17
33
2017
02
19
سبک شناسی رباعیّات خاقانی با نگاه به تأثیر پذیری از خیّام
127
162
FA
علی
خسروی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اراک
alikhosravi1347@gmail.com
محسن
ذوالفقاری
دانشیار زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه اراک
m-zolfaghry@araku.ac.ir
<strong>این مقاله به بررسی تأثیر رباعیّات خیّام بر رباعیّات خاقانی میپردازد و نشان میدهد که خاقانی در جنبههای مختلف زبانی، سبک شاعری، شیوة بیان و اندیشههای فلسفی از این تأثیرپذیری برکنار نمانده است. آنچه در این پژوهش با شیوة تحلیلی- توصیفی به آن پرداخته شده، پاسخ به این پرسش است که این تأثیرپذیریها از چه رویکردها و تا چه حدود است؟ نتایج بهدست آمده نشان میدهد که خاقانی در رباعیسرایی، در بسیاری از موارد، در حدِّ لفّاظی مانده است. امّا در مواردی بسیار، تمایل داشته تا از نظر زبانی به خیّام نزدیک شود و در این راه به موفّقیّتهایی نیز دست یافته است. دیگر آن که در اندیشههای فلسفی و فکری نیز بین خیّام و خاقانی -در رباعیّاتشان- شباهتهایی وجود دارد. هر چند در این زمینه تفاوتهایی نیز دیده میشود؛ مثلاً محور تفکّرات خیّام، فلسفه است. امّا خاقانی از اندیشههای فلسفی به دور است و حتّی مخالفِ آن بهشمار میرود. هدف دیگرِ این تحقیق، توجّه بیشتر پژوهشگران به رباعیّات خاقانی و شناخت این بخش از اشعار اوست که در سایة قصایدش پنهان مانده است.</strong>
خیام,خاقانی,رباعیات,سبک شناسی,تاثیر و تاثر
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_878.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_878_f9346e025e00583ab275cf7a3cf844b4.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
17
33
2017
02
19
« نقدی بر نقد در مقالههای علمی- پژوهشی رمان شازده احتجاب»
163
193
FA
مریم
جلالی
عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی
jalali_1388@yahoo.com
کتاب «شازده احتجاب» به قلم هوشنگ گلشیری توجه بسیاری از تحلیلگران ادبی و منتقدان را به سوی خود جلب کرده و در این رابطه مقالههای متعددی در نشریات علمی- پژوهشی به چاپ رسیده و دو کفه خوانش تحلیلگر و تحلیل، بدنه نقدهای ارائه شده را تشکیل داده است. بررسی زوایای مختلف این اثر از منظر نقد و نظریههای ادبی، علاوه بر ایجاد آشنایی مفید با دیدگاههای متنوع و مرتبط، قابلیّتهای این کتاب را در اجرا و پذیرش مباحث نظری نمایان ساخته است. در بررسیهای ادبی، مطالعه دقیق متن منتخب و منابع مرتبط با آن ضروریست و زمانی تحلیل سودمند خواهد بود که مبتنی بر اصول علمی دقیق باشد. با توجه به این امر، هفت مقاله علمی- پژوهشی مرتبط با شازده احتجاب با موضوعیت واحد، سطح علمی برابر و همگونی تقریبی محتوا، انتخاب و عملکرد پژوهشگران در این حوزه ارزیابی شده است. بررسی فرم، ساختار و محتوای مقالههای منتخب در حوزه این پژوهش قرار دارد که با هدف نقدپژوهی و تبیین نقاط قوت و ضعف احتمالی موجود انجام گرفته است. یافتهها نشان میدهد در فرم و ساختار اکثر مقالهها ضعف های قابل ملاحظه ای وجود دارد و نقطه قوت این مقالات در تحلیل های محتوایی است. یافتهها نشان میدهد در فرم و ساختار اکثر مقالهها ضعف های قابل ملاحظه ای وجود دارد و نقطه قوت این مقالات در تحلیل های محتوایی است. به علاوه برخی مقالات شایستگی های نوشتار علمی- پژوهشی را نداشته اند. ضروری است که مسئولان نشریات، خصوصا داوران در رویکردها و عملکردهای خویش بازنگری داشته باشند.
نقدپژوهی,شازده احتجاب,مقاله علمی پژوهشی
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_859.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_859_ac29f6b4782ccf7db133ea1a84f8df6f.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
17
33
2017
02
19
پیوند مخاطب و متن در آفرینش چندصدایی در رمان جای خالی سلوچ
195
223
FA
ذوالفقار
علامی
دانشیار دانشگاه الزهرا(س)
zalami@alzahra.ac.ir
زهرا
عظیمی راد
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه الزهرا(س)
<strong>رمان «جای خای سلوچ»، نوشتة محمود دولت</strong><strong></strong><strong>آبادی از مهمترین رمانهای اجتماعی در حوزة ادبیّات اقلیمی- روستایی است که از جهات گوناگون جای بحث و بررسی دارد. یکی از دیدگاههایی که در بررسی این رمان میتوان از آن بهره برد، نظریة چندآوایی باختین، منتقد روسی، است، ازاینرو مقالة حاضر، به بررسی «جای خالی سلوچ» از نظر چندآوایی و میزان مطابقت آن با این نظریة باختین میپردازد. این بررسی به روش کتابخانه</strong><strong></strong><strong>ای و به</strong><strong></strong><strong>صورت تحلیلی-توصیفی انجام شده است. از نظر این منتقد رمانی دارای ارزش و اعتبار است که در آن تمامی صداهای موجود، صدای شخصیّتها، نویسنده و ... به موازات هم به گوش برسد و صدایی بر صدای دیگر حاکم نگردد. نتیجة بررسی نشان میدهد هر چند در بخشهایی از این رمان صدای نویسنده بر سایر صداها حاکم میشود، چنانکه گویی نویسنده به جای شخصیّتها احساس میکند، میاندیشد، میپرسد و پاسخ میدهد، امّا وجود مصادیق و مؤلّفههای متعدّدی در بخشهای دیگر، از جمله: وجود شیوههای روایی گوناگون در رمان، حضور و گفتمان دیگری در گفتار شخص و درهم آمیختگی آواهای گوناگون در رمان، آن را در شمار رمانهای چند صدایی قرار میدهد.</strong>
دولتآبادی,جای خالی سلوچ,باختین,چند صدایی,بینامتنیّت
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_887.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_887_27a69547cfe9681fe9b9ba56b0a713a8.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
17
33
2017
02
19
روایت نقالان از داستان رستم و سهراب
225
248
FA
نعمت الله
پناهی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد
panahi_947@yahoo.com
هنر نقالی یکی از شاخههای مهم ادبیات عامه، بازتابدهنده تجربههای بازسازیشده از حماسههای ملی و پهلوانی است. نقالان میکوشند با سادهترین تعابیر و بازسازی جذابترین وقایع، اجزای مختلف داستانها را متناسب با ذهنیت مخاطبان بهنوعی تغییر دهند یا تکمیل کنند. بهاینترتیب بر هسته اصلی داستان، شاخ و برگهای درهمپیچیدهای تنیده میشود. در این تحقیق ضمن مروری کوتاه بر پیشینۀ سنت نقالی، سازوکار روایی نقالان در دو محور اصلی: 1- قرینه سازی 2- دلیل تراشی بررسی شده است. بخش قرینهسازی نقالان از وقایع این داستان نیز در سه موضوعِ اسب پهلوان، دل باختگی و نیز بهکارگیری اصطلاحات و مفاهیم دینی مصداق مییابد. همچنین در بخش دوم تحقیق در سازوکار دلیلتراشی به روش تطبیقی، مشخص خواهد شد که موضوعات داستانی مانند ربوده شدن رخش، وصلت با تهمینه، قول ازدواج سهراب با دختر افراسیاب، مجادله رستم با کاوس و رویارویی رستم و سهراب، زمینه ای است که نقالان در طومارها به توجیه و مدلل جلوهدادن وقایع داستانی میپردازند. نتایج این تحقیق به بررسی جامعهشناختی ذوق هنری نقالان و مخاطبان و شناسایی مهارتهای روایی نقالان کمک میکند.
نقالی,شاهنامه فردوسی,رستم و سهراب,ادبیات عامه,قرینهسازی,دلیلتراشی
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_860.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_860_d7457a18be299340bd8d6a47f1b75228.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
17
33
2017
02
19
بررسی تحلیلی روایتی نقّالی از فرامرز نامه
249
271
FA
عظیم
جباره ناصرو
استادیار دانشگاه جهرم
azim_jabbareh@yahoo.com
<strong>فرامرزنامه یکی از منظومه</strong><strong></strong><strong>های ارزشمند و نسبتاً مفصّل پهلوانی پس از شاهنام</strong><strong>ة</strong><strong> فردوسی است. درنگ در تاریخ فرهنگ و ادب ایران نشان می</strong><strong></strong><strong>دهد که اخبار مربوط به فرامرز به گونه</strong><strong></strong><strong>ای بسیار گسترده در روایات مکتوب و شفاهی موجود است. داستان</strong><strong></strong><strong>های این پهلوان به گونه</strong><strong></strong><strong>ای پراکنده در شاهنامه، منظومه</strong><strong></strong><strong>های پهلوانی پس از شاهنامه، منابع مکتوب و روایت</strong><strong></strong><strong>های نقّالی و شفاهی حفظ شده است که در مجموع حلقة روایات فرامرز را در ادبیّات حماسی ایران تشکیل می</strong><strong></strong><strong>دهد. در منطقة کوهمره سرخی فارس چهار روایت شفاهی از منظومه</strong><strong></strong><strong>های پهلوانی پس از شاهنامه موجود است که از این میان دو روایت «برزونامه» و «بانوگشسب نامه» در میان برخی از قصّه</strong><strong></strong><strong>گویان و راویان رواج دارد؛ امّا دو روایت «فرامرزنامه»و «شهریارنامه» در ذهن و زبان مردم جایگاهی ندارد. این دو روایت تنها به وسیلة مسن</strong><strong></strong><strong>ترین و معروف</strong><strong></strong><strong>ترین نقّال این منطقه- علی حسین عالینژاد، آخرین بازماندة نقّالان و راویان منطقه- روایت می</strong><strong></strong><strong>شود. روایت نقّالی فرامرزنامه در این منطقه، آمیزشی از حماسه و باورهای اساطیری بومیان منطقه است که واکاوی آن افزون بر ثبت روایتی که پیش از این در هیچ مأخذی ثبت و بررسی نشده است، بخشی از باورهای اساطیری مردم این منطقه را نشان می</strong><strong></strong><strong>دهد. </strong><br /> <strong>در این جستار نگارنده به مباحث زیر پرداخته است: 1- گزارش روایت نقّالی و سپس بررسی تفاوت</strong><strong></strong><strong>ها و شباهت</strong><strong></strong><strong>های روایت مکتوب و روایت نقّالی2- بررسی چگونگی اثرگذاری باورها و اسطوره</strong><strong></strong><strong>های بومیان منطقه بر روایت نقّالی. 3- بحثی دربارة سرایندة اثر بر پایة روایت نقّالی.</strong>
اسطورة باروری,راویان,نقّالی,فرامرزنامه,حماسه سرایی
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_879.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_879_9a239196b8909c93d43aaba3104fd48e.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
17
33
2017
02
19
زبان محوری و نقش آن در نوآوریهای شعر سپید و شعر حجم
275
304
FA
حمید
جعفری قریه علی
0000-0002-5011-5506
دانشگاه ولی عصر&laquo;عج&raquo; رفسنجان
jafari@vru.ac.ir
نرگس
باقری ملاحسنعلی
دانشگاه ولی عصر«عج»
n.bagheri@vru.ac.ir
الهه
جعفری هرفته
دانشگاه ولی عصر«عج»
elahej.1988@gmail.com
بعد از ظهور نیما و پیدایش شعر نو فارسی و تثبیت این نوع ادبی جدید، جریانهای مختلفی در شعر نو فارسی شروع شد. یکی از این جریانها، «شعر زبان محور» است. این جریان شعری با تأکید بر اهمیّت زبان در شعر، بازیهای زبانی و رفتارهای زبانی، تواناییهای زبان را کانون توجّه خود قرار میدهد. این پژوهش به شیوۀ توصیفی-تحلیلی با بهرهگیری از نظریههای ادبی به ویژه نظریات وینگنشتاین به بیان نقش و اهمیّت زبان در شعر معاصر میپردازد. هدف پژوهش پیش رو، معرّفی این جریان شعری و بررسی مؤلّفههای آن، بر پایۀ نظریات نقد ادبی جدید است. بر اساس نتایج به دست آمده، شعر زبانمحور از قابلیتهای زبان برای ایجاد نوآوری بهره میبرد و با قدرت زایش مستمر خود، فضاها و فرمهای جدیدی را میآفریند. در این نوع شعر با یک بازی زبانی روبهرو هستیم که در آن هدف، انتقال معنای مشخّص نیست، بلکه فراهم کردن امکان ارتباطهای معنایی متکثّر با خواننده است.
کلید واژهها: شعر معاصر,زبان محوری,بازیهای زبانی,ویتگنشتاین
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_877.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_877_b4c63f3a373b9ce66c1ca270c952faaf.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
17
33
2017
02
19
شگردهای طنز پردازی رسول پرویزی در کتاب "شلوارهای وصله دار"
305
333
FA
سارا
زارع جیرهنده
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندران
sarazaree@yahoo.com
علی اکبر
باقری خلیلی
0000-0002-9424-6401
دانشیاردانشگاه مازندران
aabagheri@umz.ac.ir
طنز از انواع فرعی ادبیّات و زاده ی اعتراض است. آیینه ای است که نظارگان چهره ی هرکس جز خود را در آن می بینند. طنز تصویر هنری اجتماع نقیضین است. طنزپردازی در حکایات فارسی سابقه ای دیرینه داشته، اما سابقه ی آن در داستان های کوتاه به بعد از مشروطه بر می گردد. درون مایه، آماج و شگردهای طنزپردازی مهم ترین عناصر آن به شمار می آیند. مراد از شگردها، تکنیک ها و شیوه های طنزپردازی است که عمده ترین آن ها عبارتند از: ناسازگاری واژگانی، موقعیتی، گفتمانی، معنایی، کوچک گردانی، بزرگ نمایی، نقیضه و تخریب سمبل ها. رسول پرویزی با انتشار داستان کوتاه «شلوارهای وصله دار» به شهرت رسید. این مجموعه دارای زبان ادبی- محاوره ای و مایه ور از طنزهای گزنده و آموزنده است و نویسنده ی آن به کمک طنز به طرح دیدگاه های انتقادی خود می پردازد و برای گیرایی و تأثیرگذاریِ بیشتر، از غالب شگردهای طنزپردازی سود می جوید. طنز پرویزی طنزمعنایی است. او ناسازگاری موقعیتی را در هردو محور افقی و عمودی پدید می آورد. با نقیضه گویی نگرش های متناقضِ کهن و معاصر را به چالش می کشاند و با ناسازگاری معنایی تناقض گفتارها و رفتارها را. از کوچک گردانی ایماژی و تصویری برای تحقیر تصمیم گیران بی کفایت و تدبیر بهره می برد و با تخریب سمبل ها به اثبات حقارت نمادها و ترویج جسارت مبارزه با مستبدّان مبادرت می ورزد. به طور خلاصه می توان گفت طنزهای پرویزی بیشتر در انتقاد از فقر اقتصادی و فرهنگی شکل می گیرند.
شگردها,شلوارهای وصله دار,طنز,کوچک گردانی,ناسازگاری معنایی,رسول پرویزی
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_873.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_873_fbc9ed501109f570c6530a9626c9f8c4.pdf