دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
18
34
2017
08
23
«دفتر دلگشا» و تلمیحات شاهنامهای آن
9
36
FA
رضا
غفوری
استادیار دانشگاه حضرت نرجس (س) رفسنجان
reza_ghafouri1360@yahoo.com
<strong>«دفتر دلگشا» نام منظومهایاست از صاحب شبانکارهای که آن را در قرن هشتم سروده است. شاعر در این منظومه، تاریخ ملوک شبانکاره را از آغاز پیدایش تا اوان حملة مغول به نظم درآوردهاست. او در آغاز و انجام منظومة خویش مدّعی شده که فردوسی را در خواب دیده و به او سفارش کرده تا تاریخ شاهان عصر خویش را به نظم درآورد تا نام او نیز بدین روش جاودان بماند. بنابراین صاحب سرگذشت ملوک شبانکاره را منظوم میسازد و از آنجا که فردوسی را یگانه راهنمای خود میداند، نه تنها بارها از این شاعر بلندآوازه در اثر خویش یاد میکند، بلکه از سبک شعری او نیز تقلید مینماید.</strong><br /> <strong>نگرش عمیق صاحب به شاهنامة فردوسی سبب شدهاست که شاعر بارها در منظومة خویش، به قهرمانان شاهنامه و سرگذشت آنان اشاره نماید و یا آنکه ممدوحان خود را به شاهان و پهلوان شاهنامه تشبیه نماید. بررسی تلمیحات شاهنامهای دفتر دلگشا موضوعی است که در این مقاله بدان میپردازیم.</strong>
دفتر دلگشا,صاحب شبانکارهای,ملوک شبانکاره,شاهنامه,شعر قرن هشتم
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_935.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_935_3fc937b5caf385b7dec8d053dbb52180.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
18
34
2017
08
23
بازشناخت حماسة شاهرخنامه (سرودة قاسمی گنابادی)
37
63
FA
زهرا
اختیاری
0001-5832-8621
دانشیاردانشگاه فردوسی
ekhtiari@um.ac.ir
<strong>حماسة شاهرخنامة قاسمی گنابادی مثنویای چهار هزار و هفتصد بیتی است که در سال 950ق آن را سرود. موضوع آن شرح کشورگشاییها، شکارها، سفرها، عدالت ورزیها و رشادتهای شاهرخ تیموری (850- 779) از بر تخت پادشاهی نشستن تا هنگام وفات است که به شاهطهماسب صفوی (ج. 930- د. 984) تقدیم شده است. شاهرخ جز همین مثنوی، زندگی</strong><strong></strong><strong>نامة مستقلی ندارد. منظومة شاهرخنامه در ایران نسخه ندارد و نگارنده آن را براساس نسخة پاریس تصحیح کرده است.</strong><br /> <strong>پس از معرّفی شاهرخنامه، به بررسی برخی ویژگیهای ادبی و زبانی منظومه و معرّفی نسخههای آن پرداخته شده و ساقینامههای این مثنوی برای اوّلین بار معرّفی گردیده است. چند فراز از زندگی شاهرخ از نگاه قاسمی و مورّخان عصر شاهرخ با هم مقایسه شدند. تحقیق نشان داد این حماسه تا حدّ زیادی مبتنی بر مستندات تاریخی است و به ترتیب وقوع عملکردهای شاهرخ سروده شده است. توصیف صحنههای نبرد با بیانی فخیم و حماسی و به کاربردن تعبیرها و ترکیبهای زیبا، تضاد، سجع و واجآرایی از دیگر ویژگیهای این اثر است.</strong>
قاسمی گنابادی,شاهرخنامه,حماسة تاریخی,ساقینامه
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_961.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_961_7ceaf8fecc1836559c590d35ba8f8ee4.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
18
34
2017
08
23
شخصیّتپردازی دووجهی در شاهنامة فردوسی ( با توجّه به تیپ شخصیّتی دوگانة شیدایی-افسردگی
94
65
FA
محمد صادق
زارع
دانشجو
anooshk.ravan@gmail.com
رضا
چراغی
عضو هیئت علمی گروه ادبیات فارسی دانشگاه گیلان
z.siavash@ymail.com
<strong>اساطیر و باورهای کهن ایرانی متشکّل از ادیان و کهنباورهای اقوام متفاوتی است؛ از اینرو برخی شخصیّتهای اسطورهای در متون مختلف دارای چهرههای متفاوت و گاهی متّضاد هستند. در برخورد این آراء مختلف، پیرامون برخی نمادها و شخصیّتها در متون متأخّرتر نوعی حالت دوگانه و دووجهی به وجود آمده است. </strong><br /> <strong>فردوسی با آگاهی از موضوع فوق، این تضادها و تفاوتها را دستمایهای برای پردازش شخصیّتهایی واقعیتر و انسانیتر و چهرههایی دوگانه کرده است. نگارندگان برآنند تا با اثبات این فرضیه یکی دیگر از ظرفیّتها و توانمندیهای این اثر بزرگ زبان فارسی را فرا روی مخاطبان خود قرار دهند. </strong><br /> <strong>با توجّه به وجود تعداد قابل توجّهی از چهرههای مهمّ شاهنامه چون افراسیاب، سودابه، ضحاک، کیکاووس و.. که دارای این ویژگی شخصیّتپردازی هستند، بررسی و پژوهش در این مورد امری ضروری مینماید و دارای اهمّیّت و جذابیّت قابل توجّهی است. بنابراین برای اثبات فرضیة مقاله، شخصیّت افراسیاب تورانی به عنوان نمونهای از این شخصیّتپردازیهای دوگانه در شاهنامة فردوسی، با تیپ شخصیّتی شیدایی- افسردگی </strong><strong>(Manic-Depresion)</strong><strong> در علم آسیبشناسی روانی امروز مورد مقایسه و انطباق قرار میگیرد. ضحاک، افراسیاب، سودابه، کیکاووس، هوم، رستم و... چهرههایی دوگانه هستند که با کنشها و روحیّات و احساسات دوگانه جلوهگر میشوند.</strong>
افراسیاب تورانی,افسردگی- شیدایی,روانشناسی و شاهنامه,شخصیتپردازی در شاهنامه
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_933.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_933_532e938197afdba76864434cdb1709c9.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
18
34
2017
08
23
اگزیستانسیالیسم شعری و نحوه تحقق آن با تمهیدات بیانی
95
125
FA
محمدرضا
روزبه
دانشیاردانشگاه لرستان
rayan.roozbeh@yahoo.com
کیانوش
دانیاری
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه لرستان
<br /> <strong>فلاسفة اگزیستانسیالیست توجّه خاصّی به ادبیّات و از جمله شعر داشتهاند؛ بهطوریکه برای آنان، شعر، شعرِ وجود است. شعر و زبان شعری محملی است که هستیِ هستندگان در کانون توجّه قرار میگیرد و توجّه به هستیِ محض مهمترین دغدغة اگزیستانسیالیستهاست و شعر شاعران اصیل به نوعی نمایانگر اصالت وجود شاعر؛ هایدگر خانة هستی انسان را در زبان دانسته است و در این بین کسانی که بیش از همه بر زبان و مسائل آن تمرکز میکنند، شاعران هستند. از طرف دیگر اگزیستانسیالیستها دارای اصولی هستند که عبارتند از؛ امکان، آزادی، فردیّت، دلهره و نگرانی و در نهایت تأویل. در این مقاله سعی بر این است که نحوة حضور این موارد در شعر(بویژه شعرِ شاعرانِ مطرحِ نوپرداز) با استفاده از تمهیدات بیانی(تشبیه، استعاره و نماد) و نحوة کارکرد آنها تشریح شود؛ زیرا این مکانیسمهای شعری با اصل و وجودِ پدیدارها سر و کار دارد و به بیانی دیگر کار آنها هستی بخشیدن به هستیهای تکراری و دمدستی است و همین امر سوقدهندة اذهان به سمت هستی محض است. در نهایت علّت اینکه چرا افراد برجستة این مکتب، شاعران را بزرگترین اگزیستانسیالیستها محسوب کردهاند، بررسی خواهد شد.</strong>
اگزیستانسیالیسم,شعر,تأویل,وجود,تمهیدات بیانی
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_960.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_960_de191175c7fdb84e134626fcae78078e.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
18
34
2017
08
23
ریا و تزویر و انعکاس آن در اشعار جامی
127
157
FA
سعیده
مرجع زاده
دانشجو
marjazade@jmail.com
عنایت الله
شریف پور
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید باهنر کرمان
e. sharifpour@mail.uk.ac.ir
احمد
امیری خراسانی
استاد گروه زبان وادبیات فارسی دانشگاه شهید باهنر کرمان
amiri @ mail.uk.ac.ir
<strong>یکی از رذایل اخلاقی که همواره جوامع بشری در طول تاریخ به آن مبتلا بودهاند، ریا و تزویر است. ریای افرادی که هدفشان کسب نفوذ و اعتبار اجتماعی با ارائة شخصیّتی مقبول در نزد مردم است. جامی یکی از شاعران برجستة ادبیّات تعلیمی ایران است که در آثار ارزشمند خود به مباحث اخلاقی ازجمله ریا پرداخته است. از اشعار او برمیآید که در دوران وی ریا، صوفینمایی، تشکیل گروههایی از متصوّفه در اطراف یک شیخ و سکونت در خانقاه برای مقاصد مادّی و سوءاستفاده از دین و باورهای خالصانة مردم، بسیار رواج داشته است. وی در اشعار خود، بهویژه در «سلسلةالذّهب»، با انتقاد از این رذیلت اخلاقی، گوشههایی از مردمفریبی زاهدنمایان و ریاکاران زمان خود را برملا ساخته است و مردم را به آگاهی و شناخت و پیروی از نیکسیرتان مخلص و دوری از ریاکاران فرا میخواند تا از رهگذر آگاهی مردم، از رواج ریا جلوگیری نماید.</strong><br /> <strong> </strong>
ریا,اخلاص,صدق,نفاق,جامی,سلسلةالذّهب
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_934.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_934_d19d98abd4ac759c45637d5948cfeae3.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
18
34
2017
08
23
بررسی مراتب تجلّی در میقات حضرت موسی(ع) و معراج حضرت محمّد(ص) از دیدگاه عرفا تا قرن هشتم
159
186
FA
هاشم
باقرزاده
دانشگاه اصفهان
hashem3806@yahoo.com
مهدی
نوریان
دانشگاه اصفهان
m.niurian@ltr.ui.ac.ir
محمود
براتی خوانساری
دانشگاه اصفهان
barati34@ltr.ui.ac.ir
<strong>موضوع این مقاله، بررسی دیدگاههای عرفا دربارة مراتب تجلّی با توجّه به قصّههای قرآنی میقات حضرت موسی(ع) و معراج حضرت محمّد(ص) است. خدا در حقّ موسی فرمود: «جاء موسی» و دربارة پیامبر گفت: «أسری بعبده.» عرفا با توجّه به این مسأله، میقات و معراج را سفری عرفانی میدانند. موسی طالب، مرید، محبّ و سالک مجذوب بود. در مقابل، محمّد مطلوب، مراد، محبوب ومجذوب سالک بود. همچنین، موسی دچار« صعقه» شد و با تجلّی حق دچار تغییر حالت گردید و درمقام تفرقه، تلوین، سکر و فنا بود. امّا پیامبر که سرمة «مازاغ البصر» داشت؛ در شب معراج همانگونه که رفته بود، بدون هیچ تغییری باز آمد و در مقام جمع و تمکین و صحو و بقا بود. در ذیل این موضوع، پاسخ صوفیان به این که چرا موسی «لن ترانی» شنید و پیامبر توانست خدا را شهود کند، تحلیل می</strong><strong></strong><strong>شود. در میقات، وجود بشری موسی باقی بود و به همین دلیل از خدا «لنترانی» شنید. ولی پیامبر ترک حجاب اعظم نفس کرده بود و توانست خدا را شهود کند. نویسندگان مقاله برای مقایسة مقام موسی و پیامبر و تبیین مراتب تجلّی عارض</strong><strong></strong><strong>شده بر این دو نبی، به مطالعة مهمترین متون منثور عرفان اسلامی پرداختهاند و دیدگاه عرفا را در این زمینه واکاویدهاند.</strong><br /> <strong> </strong>
عرفان اسلامی,تجلّی,مراتب تجلّی,میقات حضرت موسی(ع),معراج حضرت محمّد(ص)
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_916.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_916_f8cd3a5793052fcfc8d61cfb34842028.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
18
34
2017
08
23
بررسی و تحلیل جلوه های خردگریزی در اشعار صائب
187
218
FA
محمد
خاکپور
استاد یار دانشگاه تبریز
khakpour@tabrizu.ac.ir
<strong>تا پیش از روزگار صفویه عوامل متعدّدی نظیر مجادلات دامنهدار اشاعره و معتزلیان و شکست طرفداران خرد در مقابل اشعریان خردگریز، غل</strong><strong>بة</strong><strong> اقوام بیگانه بر ایران، اشاعة نظام خانقاهی، تأسیس نظامیهها و سیاستهای خردستیز حاکمیّتها موجب شده بود عقل و دانشهای مرتبط با آن در جامعه ایرانی یکسو و واپس نهاده شود. بازتاب این تفکّر در ادبیّات فارسی، در هیئت نفی و مذمّت خرد و ترجیح عشق بر آن، با بسامد زیاد دیده میشود. </strong><br /> <strong>جلوة بیشتر این موضوع سنّتی و دیرینه در آثار صائب و همنسلان او قابل تأمّل است. برخی از دلایل مهمّ توجّه صائب و سرایندگان معاصر وی به موضوع تعطیلی خرد و نکوهش آن در شعر بدین ترتیب است: تقلید و تأثیرپذیری از نمونههای به تثبیت رسیده در آثار قدما؛ بعضی از اقتضائات و ظرفیّتهای مهمّ سبک هندی نظیر مضمونپردازی، اسلوب معادله(روابط تناظری) و ایجاد تناسب و برقراری روابط شگفتانگیز و حیرتافزا میان واژگان در شعرو تأثیرپذیری از جریانات حاکم بر اوضاع اجتماعی و فرهنگی جامعه بویژه غلبة علمای اخباری و اهل حدیث بر حکماء و فلاسفه. این نوشته نشان میدهد که در اشعار صائب، خردگریزی با بسامد بالا و به گونههای متعدّدی جلوه یافته است که از آن میان به برتری عشق بر عقل، ترجیح جنون و شراب و مستی بر تعقّل و هوشیاری، تسلیم عقل در مقابل حسن و جمال یار، مذمّت خرد، پرهیز از علوم رسمی و نفی موشکافی و ردّ فلسفه و براهین منطقی میتوان اشاره کرد. همچنین این پژوهش به تحلیل علل و موجبات تحقیر خرد در دیوان صائب و جلوههای گوناگون آن میپردازد.</strong>
صائب,خردگریزی,سبک هندی,مضمونپردازی,تداعی مضامین
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_938.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_938_020df84366809114d735141f8ea6cea3.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
18
34
2017
08
23
بررسی ویژگیهای زبانی شعر ناب کودک در اشعار رحماندوست
219
246
FA
محمود
صادق زاده
دانشیار دانشگاه آزاداسلامی واحد یزد
sadeghzadeh@iauyazd.ac.ir
مریم
زارع بیدکی
دانشگاه آزاد اسلامی
zarehmaryam551@yahoo.com
<strong>پژوهشگران و صاحبنظران برای شعر ناب کودک امتیازات و مختصّاتی قائل هستند که بعضی از شاعران کودک با ویژگیهای سبکی خود، بیش و کم بدان نزدیک شدهاند. بررسی آثار شاعران کودک، برای تشخیص بیشتر این گونة شعر و تعیین جایگاه شعری آنان بسیار اهمّیّت دارد.</strong><strong> </strong><br /> <strong>در این جستار به شیوة توصیفی- تحلیلی سعی شده ضمن معرّفی مختصّات شعر ناب کودک، به بررسی و ارزیابی کمّی جایگاه اشعار رحماندوست در این زمینه پرداخته شود</strong><strong> .</strong><strong>بدین منظور ابتدا به شناخت نیازها و امکانات زبانی کودک برای آفرینش شعر ناب کودک توجّه و سپس جلوههای شعر ناب از جنبههای زبانی، تصاویر شعری، موسیقی کلام، هنجارگریزی های سبکی و مضمون ها در مهمترین اشعار رحماندوست کند و کاو و بررسی شده است</strong><strong>.</strong><br /> <strong>براساس یافتههای این پژوهش، در شعر ناب کودک از عناصر شاعرانه با محدودیّتهای زبانی خاصّی بهره گرفته میشود. کودکان امکانات زبانی ساده و ناقصی دارند. این امکانات بیشتر بر اساس تفکّر«خود میان بین»کودک قابل توجیه است و شامل:کاربرد صفت کلّی خوب، عدم درک علّت و معلول، قیاس نامعقول، تکگویی، پرش ذهنی، تفکّر شهودی، لذّت از تکرارها، عدم درک اسم معنا و....میشود. اصلیترین ضرورتها و مقولههای شعر ناب کودک نیز عبارتند از: شادی، فانتزی، بازیهای زبانی، زبان طنز، زبان گفتار، واقعگرایی، مضامین ملموس، ترجیح لذّت برآموزش و ترجیح تخیّل بر تعقّل</strong><strong>.</strong><br /> <strong> </strong>
شعرناب,شعر کودک,امکانات زبانی,هنجار گریزی
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_936.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_936_b00850d881c20317e0355d1603effee0.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
18
34
2017
08
23
نمادشناسی جامههای سرخ در ادب فارسی (از آغاز تا دورة مشروطه)
274
272
FA
منصوره
عرب
دبیرآموزش و پرورش- مدرس دانشگاه فرهنگیان اراک
mansoreh.arab14@gmail.com
میر جلال الدین
کزازی
استاد دانشگاه اراک
kazazi@yahoo.com
<strong>همواره بخشی از فرهنگ و وهویّت هر جامعهای در جامههای آن سرزمین نمایان است. گامهایی که برای شناخت جامههای ایرانی برداشته شده با پژوهشهای باستانشناسی همراه بوده است و کمتر به ادبیّات و آثار ادبی که زبان ثبت تاریخ و فرهنگ ایران است توجّه شده است. درحالیکه بررسی جایگاه جامهها و لباسها در آثار ادبی میتواند راهگشای بسیاری از پژوهشهای انسانشناسی فرهنگی و جامعهشناسی باشد و نتایج آن به بهبود زندگی اجتماعی و فرهنگی مردم و نیز درک بهتر آثار ادبی و حفظ هویّت فرهنگی کمک نماید. </strong><br /> <strong>جامههای سرخ در ادب فارسی نماد قدرت و پادشاهی، دادخواهی، عشق و زیبایی، جشن و شادی و پاکدامنی، خشم و غضب، جنگ و جنگاوران، خادمان، سرکشی و دشمنی، دادخواهی، زنانگی، مجازات، خوشیمنی، خونخواهی وخونریزی، پیروان آیین مهر و شیعیان عهد صفوی بوده است.</strong><br /> <strong>در این پژوهش با رویکردی توصیفی و تحلیلی و استفاده از مستندات کتابخانهای پس از بررسی جایگاه رنگ سرخ در تمدّن و فرهنگهای گوناگون و در ادبیّات فارسی، به نمادشناسی جامه(انواع پوششهای سر، تنپوشها ، پاپوشها و تاج)های سرخ(لعل، لال، آل، ارغوانی، لالهگون و قرمز) در آثار نظم و نثر فارسی از آغاز تا دورة مشروطه پرداخته شده است.</strong><br /> <strong> </strong>
جامه,سرخ و شعر,شعر البسه,نمادشناسی,جامعهشناسی ادبیّات
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_937.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_937_cfbcc1cc5a1ce7a1ee42d4e44997807f.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
18
34
2017
08
23
کانی شناسی(جواهرشناسی) در دیوان انوری
273
312
FA
امرالله
اسکندری
مدرس دانشگاه فرهنگیان شهرکرد
محمد کاظم
کهدویی
دانشیار دانشگاه یزد
mkk35@yahoo.com
<strong>دیوان اشعار انوری، از سخنوران و دانشمندان نامدار سدة ششم، حاوی دانشهای زمانة اوست. سخنسرای ابیورد، برای عرضة تصاویر تازة خود، به علوم رایج زمانهاش از جمله «کانی شناسی »، توجّه ویژهای داشته و به نکات بسیاری از این دانش اشاره کرده است، تنها خاقانی را میتوان از شاعران بزرگی دانست که در این زمینه با او برابری میکند.</strong><br /> <strong>در این نوشتار، مقصود، کانیشناسی از نظر قدماست که شامل کانیها، فلزها ، شبه فلزات و ئیدروکربورها میشده است.</strong><br /> <strong>ابتدا سخن انوری دربارة هر گوهرِ کانی، از صفات و خواص و ... مطرح شده و سپس پنداشتهای دانشمندان و کانیشناسان گذشته مطرح گردیده است؛ همچنین سعی شده با بهرهگیری از قدیمیترین و معتبرترین کتب در دسترس، ثابت گردد که آنچه انوری دربارة کانیها گفته، صرفاً به قصد بلاغت نبوده، و دانش جواهرشناسی آن روزگار هم سخنان انوری را تأیید میکند؛ البتّه اندکی از باورداشتهای قدما، از دید امروزیها اشتباه و غیرقابلقبول است</strong>
انوری,کانیشناسی,سنگهای قیمتی
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_962.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_962_be1356d9c852713e47f65178364010b9.pdf