TY - JOUR ID - 80 TI - ‌‌ تقابل دو گانۀ نشانه‌ها در داستان ضحاک JO - کاوش‌نامه زبان و ادبیات فارسی JA - KAVOSH LA - fa SN - 2645-453X AU - سهراب نژاد, علی حسن AD - استادیار دانشگاه پیام نور ایلام Y1 - 2013 PY - 2013 VL - 13 IS - 25 SP - 115 EP - 134 KW - نشانه­ شناسی KW - دلالت ضمنی KW - تقابل دوگانه KW - شاهنامه KW - ضحاک و جمشید DO - N2 -        یکی از نظریه­ های مهّم زبانی که توجّه بسیاری از منتقدان ادبی و اسطوره­شناسان را به خود جلب کرده است، نظریۀ دلالت ضمنی یا دلالت ثانوی زبان در اصطلاح علم نشانه شناسی است. با این نظریه، شعرهای ناب و اساطیر، دیگر تنها بر یک معنی عادی و معّین که در سطح اوّلیۀ زبان مطرح می­شوند، دلالت ندارند بلکه به معانی و سطوح بالاتری ارجاع می­دهند که خواننده در مفهوم­بخشی به آنها سهم بسزایی دارد. داستان ضحاک، یکی از زیباترین داستان­های شاهنامۀ استاد توس است که مرزهای مشترکی با اساطیر دارد. زبان در این داستان بر اساس ساختار، معنی را پنهان می­کند و به سطوح بالاتری از سطح دلالتی اوّلیّه، اعتلا می بخشد. بنابراین، ساختار اوّلیّۀ داستان، دالی است که نه تنها به یک مدلول، بلکه به دال­های دیگر ارجاع می­دهد و نظامی ثانوی در زبان ایجاد می­کند که گاهی بر اساس برخی تقابل­ها، قابل درک است. تقابل دوگانه در زبان­شناسی و نشانه­شناسی و در نقد ساختارگرایی و پساساختارگرایی، عناصری اساسی و مفاهیم کلیدی هستند که در تفسیر و تأویل معنا مورد توجّه قرار می­گیرد. دراین مقاله سعی می­شود با تبیین نظریۀ دلالت ضمنی(نظام ثانوی زبان) و تقابل دوگانه، شخصیّت­های جمشید، ضحاک و فریدون به عنوان نشانه­هایی با دلالت ثانوی و دارای ابعادی متقابل مورد بررسی قرار گیرد و  به این درک و تأویل نشانه­شناختی نزدیک گردیم که اولاً استفاده از تقابل­های دوگانۀ­ نشانه­شناسی، در تحلیل شخصیّت­های داستان­ ضحاک می­تواند راهگشا باشد، ثانیاً شخصیّت­های ضحاک و فریدون می­توانند به ابعاد دوگانۀ وجود جمشید تأویل شوند؛ ثالثاً جمشید خود نیز می­تواند سیمای انسانی دوبُعدی و برزخی را تصویر کند که گاه بُعدی اهورایی(فریدونی) و گاه بُعدی اهریمنی(ضحاکی) دارد.         UR - https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_80.html L1 - https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_80_8cceacfa4f44aae4711aa14c16886031.pdf ER -