2024-03-29T04:43:35Z
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=149
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
کاوش نامه
2645-453X
2645-453X
1394
16
30
بازشناسیِ روایات «اکوان دیو» در سنّتِ داستانیِ ایران
سجاد
آیدنلو
داستان نبرد رستم و اکوان دیو یکی از روایات مستقل و در عین حال کوتاهِ شاهنامه (186 بیت در تصحیح دکتر خالقی مطلق) است که احتمالاً به دلیل این اختصار، کمتر از روایاتِ پهلوانیِ رستم، در ادب رسمی و عامیانه مورد توجّه قرار گرفته است. با این حال ظاهراً اکوان دیو در سنّت داستانهای ایرانی نقش و حضور بیشتری داشته و نشانههایی از این تنوّع و تعدّد را هرچند به صورت پراکنده و کلّی میتوان بازشناسی کرد. از جمله گویا افراسیاب و اکوان دیو- در مقام دو نیرو و نمایندة اهریمن- با یکدیگر ارتباط-ها و همکاریهایی داشتهاند که برخی قراین و بازماندههای آن عبارت است از: جادو و افسون آموختنِ اکوان به افراسیاب در بیتی از شاهنامه، گذاشتن سنگ اکوان دیو به فرمان افراسیاب بر سرِ چاه- زندان بیژن، آمدن اکوان و نهادنِ خودِ او سنگ را بر چاه بیژن در اشارهای از عطّار، در عذاب بودنِ بیژن در چاه از دست اکوان در تلمیح همای شیرازی، زندانی شدن بیژن در چاه اکوان دیو، رفتن اکوان نزد افراسیاب و دادنِ وعدة کشتن رستم به او، ربودن اکوان، برزو را به خواستِ افراسیاب و نگهبانیِ برخیاس، پسر اکوان از سیاه چال بیژن در روایات نقّالی و عامیانه. احتمالاً اکوان در داستان بیژن و منیژه نیز بیشتر از آنچه در گزارشِ کنونیِ آن در شاهنامه میبینیم، نقش داشته است. در روایتهای نقّالی و عامیانه از مادر، برادر و فرزندان اکوان دیو نیز یاد شده که معروفتر از همه پسر وی برخیاس است. این دیو بنابر داستانی که قبل از قرن 8 ه.ق ساخته شده نگهبانِ چاه- زندانِ بیژن است و به دست رستم کشته میشود. حضور دیوهای دیگری با نام اکوان در متون ادبی و داستانیِ پس از شاهنامه هم نشان دهندة توجّه به این دیو در چرخة حلقة روایات ایرانی است.
شاهنامه
روایات نقّالی و عامیانه- شفاهی
اکوان دیو
افراسیاب
2015
07
23
9
37
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_590_dbab60e3665a160baf075a7c40287188.pdf
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
کاوش نامه
2645-453X
2645-453X
1394
16
30
تأثیر دوران کودکی در بروز اختلال خودشیفتگی خاقانی
سعید
قشقایی
خدیجه
رهنما
پژوهش حاضر به بررسی خودشیفتگی در قصاید خاقانی اختصاص دارد. در تعریف خودشیفتگی آمده است که: افراد خودشیفته به نحوی بسیار غیر واقعبینانه در مورد خود و تواناییهایشان اغراق میکنند؛ به دیگران اهمّیّت نمیدهند و برایشان ارزشی قائل نیستند؛ نیازمند تحسین افراطی هستند؛ اغلب به حال دیگران غبطه میخورند و معتقدند دیگران به آنها رشک می ورزند؛ با خیال پردازیهای مربوط به موفقیّت نامحدود، قدرت، زیرکی، زیبایی اشتغال ذهنی دارند. در این مقاله اختلال شخصیّتی و ویژگیهای خودشیفتگان از نظر روانشناسانی چون هورنای، کوهات، اتوکرنبرگ و کمبل مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. سپس به واکاوی منشأ اختلال خودشیفتگی خاقانی با توجّه به رنج و اندوه دوران کودکی به واسطة بدخوییهای پدر، محیط آکنده از فقر، طبقة اجتماعی پایین والدین و ... پرداخته شده و آنگاه جهت اثبات این اختلال شخصیّتی با بررسی ویژگیهای خودشیفتگان و تحلیل آنها نمونههایی از قصائد خاقانی ذکر شده است. این ویژگی ها عبارتند از: فخر و مباهات اغراق آمیز، لاف منحصر به فرد بودن، سعی در تغییر جهان بر اساس میل و سلیقه، حسّ رقابت با دیگران، پرخاش جویی و تهاجم به دیگران و ... .
خاقانی
خودشیفتگی
روانکاوی ادبی
نقد روانشناسانه
2015
07
23
39
69
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_591_fd3bef60a9977c1a0de00f89acac6300.pdf
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
کاوش نامه
2645-453X
2645-453X
1394
16
30
شخصیّت پردازی با رویکرد روانشناختی در داستان سیاوش
فخری
زارعی
سید کاظم
موسوی
غلامحسین
مددی
عنصر «شخصیّت» از عناصر مهمّ داستانپردازی است. این عنصر متناسب با موضوع و مطابق با اصول و تکنیکهای داستانپردازی نوین درگسترة داستانهای شاهنامه حضور دارد. پردازش هر شخصیّت به گونه- ای مؤثّر، سبب ایجاد ارتباط عمیقتر میان مخاطب و داستان میگردد تا جایی که شخصیّتها از دنیای اسطورهای و حماسیِ اغراق آمیز خارج میشوند و با تصویری زنده، ملموس و مطابق با عالم واقع، در برابر مخاطب متصوّر میشوند. از آنجا که داستان سیاوش بستر مناسبی برای نشاندادن هنر داستانپردازی فردوسی است، این پژوهش میکوشد قدرت شخصیّتپردازی فردوسی، شیوههای معرّفی شخصیّت، کنش و واکنش شخصیّتها را مورد تحلیل قراردهد؛ همچنین با واکاوی علل واکنش شخصیّتها در موقعیتهای مختلف ژرف ساخت عمیقی از داستان نشان دهد و از این رهگذر به برداشتی روانکاوانه دست یابد. از تنة روانکاوی شخصیّتها به درونگرایی سیاوش، پارانویایی بودن کاووس و شخصیّت پسیکوپاتی گرسیوز پی میبریم. همچنین میتوان شاهد بهکارگیری انواع مکانیسمهای دفاعی بود . از جمله مکانیسم جابه جایی توسط رستم و سیاوش، مکانیسم دفاعیِ رجعت و پرخاشگری توسط گرسیوز و مکانیسم تلافی و فرافکنی توسط سودابه.
فردوسی
عناصر داستان
شخصیّت پردازی
داستان سیاوش
نقد روانشناختی
2015
07
23
67
106
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_592_c170dbce49e2e40fc00581894031ac7c.pdf
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
کاوش نامه
2645-453X
2645-453X
1394
16
30
بازتاب عناصراقلیمی در داستانهای روستایی امین فقیری
قاسم
سالاری
علیرضا
شانظری
شکریه
یوسفی نیا
مطالعه در حوزة عناصر اقلیمی و محیطی در ادبیّات به شاخة جدیدی در تحقیقات ادبی مربوط میشود که از آن به عنوان نقد زیست محیطی (ecocritism) یاد میکنند . تفاوت در خاستگاههای اقلیمی، باعث ایجاد تمایزات سبکی و فکری و ادبی در آثار نویسندگان میشود. رنگ محلّی در داستانهای روستایی امین فقیری دنیایی است برگرفته از نگاه نویسنده به محیط اطرافش که اثر او را از اصالتی بومی برخوردار میسازد. وی یکی از نویسندگان قابل توجّه در عرصة ادبیّات اقلیمی است که در ادبیّات داستانی معاصر به عنوان نویسندة داستانهای روستایی شناخته شده است. او غالباً در داستانهای روستاییاش با توصیف عناصر بومی و اقلیمی، تأثیرات آگاهانه یا ناخوداگاه این عناصر بر ذهن و زبان خود را در قالب باورها و اعتقادات، آداب و سنن، طبیعت بومی، آب و هوا، شکل معماری، زبان و واژگان و اصطلاحات محلّی و بومی، باز تاب داده است.
امین فقیری
ادبیّات اقلیمی
داستان روستایی
نقد زیست محیطی
2015
07
23
103
162
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_593_f5e485a124f14e590f64ad9f722f9ce1.pdf
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
کاوش نامه
2645-453X
2645-453X
1394
16
30
در هم تنیدگی خوشه های موسیقایی، معنایی و زبانی در مقالات شمس
علی
حیدری
مریم
میرزایی
مقالات شمس، از جمله متونی است که محمل بسیاری از تمهیداتی گردیده که منجر به تخطی سیاق طبیعی نثر به سوی شعرگونگی کلام میشود. شعر سپید، برای رشد خود، عناصر شاعرانة زیادی از متون کلاسیک، بویژه، کتب صوفیانه اخذ کرده است. این مقاله در پی کشف روابط و عناصر مشترک، بین مقالات شمس و شعر سپید است. متن مقالات، به طور کلّی، در بردارندة عناصر شعر سپید و حتی پذیرندة افاعیل عروضی و شبهعروضی است. این جستار در پی کشف و ارائة مؤلّفههای شعر سپید امروز؛ ازجمله، موسیقی و کلام آهنگین در همگرایی با نمادها و تمثیلها و دیگر عناصر شعری، انواع هنجارگریزیهای نحوی، واژگانی و معنایی، استفاده از پارادوکس، تشخیص و... مقالات شمس است. ناگفته پیداست که این عناصر در شعر کلاسیک نیز حضور دارند؛ تأکید ما بر استفادة امروزی از آنهاست. تا بدین وسیله، تشخّص و تمایز سبکی شمس از سایر نویسندگان و عرفا، برجستهتر نشان داده شود.
مقالات شمس
موسیقی
زبان شعر
ایجاز
عناصر شعری
2015
07
23
162
193
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_594_0636d90b9f128d943e3a511d4029a571.pdf
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
کاوش نامه
2645-453X
2645-453X
1394
16
30
بررسی و نقد کارکرد حصر و قصر در غزلیّات حافظ
اکبر
صیادکوه
الهام
خلیلی جهرمی
شیرین
رزمجو بختیاری
خواجه شمسالدّین محمّد حافظ شیرازی توانمندیهای متعدّد ی در حوزههای مختلفِ زبان، اندیشه، ذوق هنری، بلاغتدانی، قدرت در طنز، هستیشناسی خاص و... دارد. یکی از ظرایف هنربلاغی وی را میتوان در بهرهگیری از ابزار «حصر و قصر» مشاهده کرد. این مقاله میزان تاثیر این امکان زبانیـ بیانی، رادر اشعار حافظ بررسی می نماید. گویا حافظ در تبیین اندیشههای خود، این وسیله را بسیار مناسب میدیده که در حجم زیادی از ابیات وی این ترفند مشاهده میشود؛ بهگونهای که میتوان این ویژگی را از مختصّات سبک حافظ به شمار آورد. در این مقاله پس از نقل برخی از تعاریف حصر و قصر و بیان نقش آن در تأثیر و زیبایی سخن، اشعار حافظ را از این دیدگاه بررسی خواهیم کرد. اسلوب حصر در غزلیّات حافظ تحتِ سه عنوان مورد بررسی قرار گرفته است: 1ـ الفاظِ (ادات) حصرساز؛ 2ـ حصر به وسیلة نحوِ زبان؛ 3ـ تکیه و درنگ. در قالبِ این شیوهها به طرزِ شگرفی تفکّرات کلیدی و عمیقِ حافظ را میتوان یافت. گویا حافظ رندانه بهترین شیوه را برای بیانِ رندی، قناعت، طنز، متناقضنما و ... انتخاب کرده و از این طریق معانیِ موردِ نظرِ خویش را با یکی از تأثیرگذارترین شیوهها تبیین نموده است.
حصر و قصر
حافظ
شیوههای حصر
بلاغت
2015
07
23
195
232
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_595_3b25fcb2edfc54ff861366665e0e484e.pdf
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
کاوش نامه
2645-453X
2645-453X
1394
16
30
تحلیل عناصر داستان آفرینش آدم در مرصادالعباد
«مرصاد العباد» نجمالدّین رازی (متوفّی654ق) یکی از مهمّترین آثار منثور در میان متون عرفانی- تعلیمی است. نجم رازی در تألیف این کتاب از روشها و شگردهای مختلفی استفاده کرده است؛ اصول و تعالیم تصوّف را با زبانی روان بیان کرده و وقتی سخن از احکام خدا به میان آمده از آیات و احادیث یاری جسته است. در نوشتن حکایات و قصّهها زبانی ساده و دلکش دارد و هر جا عشق و شور جلوهگر شده، قطعاتی شعرگونه و سرشار از آرایههای ادبی آفریده است. یکی از روشهای نجم رازی در بیان مفاهیم عرفانی، داستان پردازی یا استفاده از زبان روایت است. نمونة کامل و برجستة داستانهای او، «داستان آفرینش آدم» است. هرچند این بخش از مرصاد العباد آمیزهای از مهارتهای ادبی و دیدگاههای عرفانی نویسنده است، امّا قالب اصلی آن، داستان است و شکل روایی دارد. البتّه این داستان از نوع حکایتهای سادة کهن نیست و ساختار آن به داستانهای کوتاه امروزی نزدیکتر است.
این مقاله برآن است با تحلیل جنبههایی چون طرح، زاویة دید، درونمایه، شخصیّت، زمان، مکان و... کیفیّت کاربرد این عناصر را در داستان آفرینش آدم، بررسی کند و مهارت نویسنده را در داستان پردازی و بیان مفاهیم بلند عرفانی در قالب داستان بسنجد.
: نجمالدّین رازی(دایه)
مرصادالعباد
داستان آفرینش آدم
عناصر داستانی
زبان روایی عرفان
2015
07
23
134
160
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_669_5114a6f414c0566be3edc44ce41c0edc.pdf