دانشگاه یزدکاوشنامه زبان و ادبیات فارسی2645-453X142720140923Dastoor alVozara:
Does it belong to Khajeh Nezam alMolk or Adni Toosi?انتساب کتاب دستورالوزاره به خواجه نظام الملک یاعدنی طوسی944370FAمحمد رضاملک ثابتمربی دانشگاه آیت الله حایری میبدJournal Article20141007 <br />
Dastoor
-
al
-
vozara is a book
written in a stable prose and organized in three
chapters. The first chapter is an introduction about Khajeh Nezam alMolk’s
biography. The second chapter represents the way that Khajeh’s son was urged to
leave his position as a minister. The third chapter
refers to the ministry customs
and regulations. In spite of being famous, the biography of the book is not clear
enough. For example, the identity of the author/s and the time it was written and
the true name of the book are not clearly stated. The researc
her of the current
article has made an effort to clarify the issues although a lot of opposite views exist
among the biographers. For the first time, for instance, it is well
-
documented by
the researcher that the author of Dastoor alvozara is Mowlana Abdol
wahhab Adni
(
8
th
century AH). This claim is well supported by the content of the book and some
other strong reasons which stand against the claims made by contemporary
researchers and authors of some other versions of the book
Dastoor
-
al
-
vozara is a book
written in a stable prose and organized in three
chapters. The first chapter is an introduction about Khajeh Nezam alMolk’s
biography. The second chapter represents the way that Khajeh’s son was urged to
leave his position as a minister. The third chapter
refers to the ministry customs
and regulations. In spite of being famous, the biography of the book is not clear
enough. For example, the identity of the author/s and the time it was written and
the true name of the book are not clearly stated. The researc
her of the current
article has made an effort to clarify the issues although a lot of opposite views exist
among the biographers. For the first time, for instance, it is well
-
documented by
the researcher that the author of Dastoor alvozara is Mowlana Abdol
wahhab Adni
(
8
th
century AH). This claim is well supported by the content of the book and some
other strong reasons which stand against the claims made by contemporary
researchers and authors of some other versions of the book<br /><br /> کتاب دستور الوزاره به زبان فارسی و به نثری استوار در سه فصل تحریر و تنظیم یافته است: مقدّمه در احوال خواجه نظام الملک، فصل اوّل در تحریض فرزند خواجه به ترک وزارت و مخاطرات آن، فصل دوم در آداب وزارت. دستور الوزاره به رغم رواج و شهرت آن که خود موجب استنساخ بسیار فراوان از آن شده با ابهاماتی همراه بوده است: از جمله دربارة نویسنده یا نویسندگان، زمان تألیف، اختلاف گستردة کاتبان در ضبط نام کتاب و مؤلّف و.... نگارنده در این مقاله کوشیده است، از میان انبوه دادههای ضدّ و نقیض به رأی معقول و مقبولی در این زمینهها دست یابد. در این مقاله، برای اوّلین بار با استناد به محتوای کتاب، تصریح یکی از نسخ و نیز کتابهای دیگر ثابت شده که نویسندة این اثر برخلاف ادّعای بسیاری از کاتبانِ نسخههای آن و نیز محققّان معاصر، نویسندهای به نام مولانا عبدالوهاب عَدْنی طوسی (نیمة قرن هشتم) بوده است. <br /> <br /><br /> <br /> <br /> <br /> دانشگاه یزدکاوشنامه زبان و ادبیات فارسی2645-453X142720140923Post-Colonial Criticism of the Jalal-e-Aleahmad’s Novelette:
“Sargozashte Kandoo” (Hives’ story)نقد پسااستعماری داستان بلند «سرگذشت کندوها» نوشتة آل احمد*4573371FAسید علیقاسم زادهاستادیاردانشگاه قزوین0000-0003-4433-9957Journal Article20141007
Contemporary fiction is a field that reflects society and intellectual beliefs' of
the time. Despite existing various story
-
writing schools, and their influence on
each other, no one can ignore the presence of local views in eastern countries.
Generation o
f post colonial discourse in opposition to western intellectuals ones
can be considered as one of them. In fact presenting this kind of discourse by
colonized countries is an attempt for deconstructing the opposition in western
notion between “self” and "o
ther”, in other word, is to put an end to the idea that
west is superior. Jalal
-
e
-
Aleahmad should be considered as the vanguard
representative of this discourse in Iran; since such an approach reaches to a
pinnacle in his non
-
fiction works “on Service and
Betrayal of Intellectuals” and
“Westernization”. In spite of researches’ notes about anti colonial characteristic
of his works, this concept has not been analyzed and criticized neither theoretically
nor in action. This research, through a descriptive
-
anal
ytic approach, and using
post colonial theory tries to answer questions like: “ To what extent is Aleahmad’s
anti colonial discourse reflected in his novelette ‘Hives’ Story and what aims is it
seeking for?” On which dimension does opposing attitude of Ale
ahmad towards
western discourse focus, political
-
social or cultural?” The result of the study
indicates that the in
-
text and out
-
text implications confirm the post colonial aspect
of the novelette ‘Hives’ Story’. Aleahmad believes in this allegorical
-
symbo
lic
work that cultural independence is a prerequiste for political
-
industrial
independence after the cope
-
d’etat of Mordad
28
th
. ‘Hives’ Story’, promoting
native discourse of “return to tradition besides identical and theological self
-
discovery” shows Al
-
A
hmad’s attempt for deconstructing the plan that promotes
opposition between western and eastern discourse. An attempt is also made to
stimulate the public in order to free the nation from the ideology provoked by
colonialism in
1340
s
.
<br /> <br /><br /> ادبیّات داستانی معاصر، عرصة بازتاب جریانهای فکری موجود در جامعه بهشمار میآید. با وجود تنوع مکاتب داستاننویسی در جهان و تأثیر و تأثّر آنها از یکدیگر، نمیتوان حضور جریانهای بومی را در کشورهای شرقی نادیده گرفت. شکلگیری گفتمان پسااستعماری در تقابل با بنیان تفکر غربی، یکی از آنهاست. درحقیقت، گفتمان ضدّاستعماری استعمارزده، تلاشی در جهت واسازی تقابل «خود/ دیگری» نگرش غربی؛ یعنی تخریب بنیان تفکرِ «دیگری» پنداشتن جوامع شرقی و برتر انگاشتن«خودِ غربی»است. جلال آلاحمد را بایست یکی از نمایندگان پیشگام (آوانگارد)این گفتمان در ایران بهشمار آورد؛ چنانکه رویکرد او در عرصة نوشتار پسااستعماری، در آثار غیرداستانی «در خدمت و خیانت روشنفکران» و«غربزدگی» به اوج خود میرسد. با وجود اشارات محققان به استعمارستیزی آثار جلال، هنوز این گفتمان برجسته، در آثار داستانی او، علمی و عملی نقد نشده است. این پژوهش به شیوهای توصیفی-تحلیلی با کاربست نظریة پسااستعماری تلاش میکند به مسألههایی از این دست پاسخ دهند: «کیفیت انعکاس گفتمان پسااستعماری آلاحمد در داستان بلند «سرگذشت کندوها» چگونه است و چه اهدافی را دنبال میکند؟»؛ «نگرش تقابلی آل احمد با گفتمان غربی، ناظر برکدام وجه است: سیاسی-اجتماعی یا فرهنگی؟». مطابق نتایج این پژوهش، نشانههای درون و برونمتنی گواه پسااستعماری بودن متن داستان «سرگذشت کندوها»ست. آلاحمد در این اثر سمبلیک، استقلال فرهنگی را مقدمة استقلال سیاسی- اقتصادی ایران پس از کودتای 28 مرداد میداند. سرگذشت کندوها با ترویج گفتمان بومیِ «بازگشت به سنّت و خودیابی هویتی و معرفتی»، تلاش آلاحمد را در واسازی طرح تقابلی غرب/شرق نشان میدهد؛ کوششی که ناظر بر برانگیختگی عمومی برای رهایی ملّت ایران از ایدئولوژیزدگی و تقدیرگرایی ناشی از حضور استعمار و استثمار در دهة چهل است.<br /><br /> <br clear="all" /><br /> دانشگاه یزدکاوشنامه زبان و ادبیات فارسی2645-453X142720120822A Study of Archetype of Shadow in Shahnamehبررسی کهن الگوی سایه در شاهنامه *77102372FAاشرفخسرویدانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهانمحمودبراتیدانشیار دانشگاه اصفهانسیده مریمروضاتیاناستادیار دانشگاه اصفهانJournal Article20111007
,
Archetype of Shadow is one of the most important subjects in Jung’s
theory. In Jung’s view shadow is a negative and animalistic aspect of
personality and isn’t in line with rules and customs of conscious life and
Man always tries to hide it. While
Man must know that shadow is an
opportunity to individual and needs to make use of it without suppression.
In this article archetype of shadow will be analyses in Shahnameh. The most
important types of shadow (Zahhak and White demon) will be explained.
Th
e negative and positive aspects of shadow and its effects on the creation
of psychic energy will be clarified. And finally the collective and personal
aspects of shadow will be analyzed.
<br /> کهن الگوی سایه یکی از مهمترین موضوعات نظریة یونگ است. یونگ، سایه را جنبة منفی و حیوانی شخصیّت و چکیدة صفات ناخوشایندی میداند که با قوانین و قواعد زندگی خودآگاهانه مناسبتی ندارد و انسان مدام آنها را پنهان میکند. انسان برای رسیدن به کمال و تمامیّتی که یونگ آن را تفرّد مینامد، باید سایه را بشناسد و بدون آنکه آن را سرکوب نماید، آن را کنترل کند. در این پژوهش، کهن الگوی سایه در شاهنامه مورد بررسی قرار میگیرد و مصادیق بارز آن یعنی ضحاک و دیو سپید رمز شناسی میشود. همچنین به جنبههای مثبت و منفی سایه و نقشی که در ایجاد انرژی روانی دارد و به ابعاد فردی و اجتماعی این کهن الگو پرداخته میشود. و به این نتیجه میرسد که اگرچه سایه جنبة تاریک و تیرة روان است امّا در بعد مثبت خود میتواند تقابل با خودآگاه قهرمان بپردازد و با تضاد و تقابل با آن منشا انرژی روانی و باعث تلاش قهرمان شود.<br /> <br /> <br clear="all" /><br /> <br /><br /> <br /> <br /> <br /> دانشگاه یزدکاوشنامه زبان و ادبیات فارسی2645-453X142720140923Perfection in Mystical Attitude of Aziz-al-din-e-Nasafiکمال در مشرب عرفانی عزیزالدین نسفی *103146373FAآرزوابراهیمی دینانیدانشجوی دکتری گیلانJournal Article20111210 <br /><br /><br /> <br /><br /> از آنجا که دستیابی به کمال، همواره مهمترین و متعالیترین مقصد اهل معرفت بوده است، هر یک از آنان کوشیدهاند تا کمال را تعریف کنند و ویژگیهای اصحاب کمال را برشمارند. عزیز بن محمّد نسفی، عارف قرن هفتم هجری، از جمله نویسندگانی است که دربارۀ این موضوع به تفصیل سخن گفته و با طرح آرا و دیدگاههای تازهای در این باب، به تبیین ابعاد مختلف کمال انسانی، همچون راههای رسیدن به این مقصد، موانع و حجابهای راه و «بلوغ و حریّت» -که از اصطلاحات بدیع وی است- پرداخته است. این نوشتار در پی حلّ تناقضات کلامی نسفی در برخی آراء وی از جمله التزام بلوغ با حرّیت- که در جایی بر لزوم همراهی این دو تأکید میکند و در جای دیگر از انسان آزاد نابالغ سخن به میان میآورد- به اثبات این نکته میپردازد که وی با در نظر گرفتن دو نوع حرّیت، پایۀ علم را از پایۀ کمال به عنوان اساس و زیربنای حرّیت جدا میسازد، چنانکه جایگاه دانای آزاد از مقام کامل آزاد مستقل و متمایز میگردد.<br /> علاوه بر آن، نسفی با جدا ساختن مقام «کاملان مکمل» از «کاملان» و اختصاص آن به انبیا و اوّلیای الهی و ورود به بحث پراهمّیّت نبوت و ولایت این مبحث را در دو محور اصلی تفّوق ولی بر نبی یا نبی بر ولی تبیین میکند که تحلیل و گرهگشایی از این تفّوق معمّاگونه در این مقاله در قالب تفّوق ولایت بر نبوت از یک سو و تفّوق نبی بر ولی از سوی دیگر تعیینکنندۀ دیدگاه حقیقی او در این موضوع است؛ چنانکه ارزیابی و تحلیل کلیتی از ویژگیهای انسان کامل نزد وی و نیز آراء او دربارۀ معاد اصلی کاملان تحت عنوان «عقل» یا «مقام معلوم»، به ما در تشخیص و تشریح بینش خاص او مدد میرساند. در پایان با بیان وجوه تمایز اندیشۀ نسفی با دیگران در موضوع کمال در ابعادی چون جامعیّت و انسجام دیدگاهها، ابداع اصطلاحات تازه، ذکر مراحل دوگانه برای سلوک، تبیین غایت کمال حقیقی در مقام رؤیت کماهیِ اشیاء برای سالکان و بالأخره رویکرد جدید او به علم و حکمت به عنوان مهمترین شرط رسیدن به کمال، جایگاه خاصّ این عارف بزرگ در تبیین و پردازش این موضوع عرفانی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است<br /><br /> <br /><br /> <br /> <br /> <br /> دانشگاه یزدکاوشنامه زبان و ادبیات فارسی2645-453X142720140923Semantic Opposition In Eqbal Lahoori’s Poemsتقابلهای معنایی در اشعار اقبال لاهوری147166374FAهدیپژهاندانشجوی دکتری دانشگاه سیستان و بلوچستانفیروزفاضلیدانشگاه گیلانJournal Article20111106 <br /><br /> <br /> <br /><br /> <br /><br /> تقابل معنایی یکی از لوازم و عناصر بنیادین در بررسی معناشناختی و ساختاری آثار ادبی است که در قالب الگویی منسجم و نظاممند به کار گرفته میشود. درک این نظام و طرح اصلی که شبکهای سازمان یافته را تشکیل میدهد کمک شایانی به شناخت جهان ذهن و زبان شاعر میکند. اگرچه این ساختار در زبان اقبال لاهوری از انسجام و یکپارچگی زبان شاعران ردة نخست زبان و ادبیات فارسی همچون حافظ و مولانا برخوردار نیست، امّا به سبب پیروی و تأثیرپذیری از بزرگانی چون مولوی در وزن و زبان و اندیشه، این ویژگی زبانی در شعر او پررنگ و برجسته شده است. <br /> بررسی دیدگاه پیروان مکتب ساختارگرایی و نظریة تثبیت قطبهای دوگانه روش کار قرار گرفت. بر این مبنا ریشههای اندیشة تقابلی و نیز شبکة مضامین متقابل در کلّیّات اقبال بررسی شد و سرانجام شبکة نظام مند تقابلهای معنایی کلّیّات او به تصویر کشیده شد. <br /> در کلّیّات اقبال لاهوری چندین حوزة تقابلی وجود دارد که هر یک در ردة مفاهیم ارزشمند و بی ارزش، کفر و ایمان، خودی و بیخودی، عرفانی، عاشقانه قابل بررسی است.<br /> <br /> <br /><br /> <br clear="all" /><br /> <br /><br /> drFiroozfazeli@yahoo.com<br /> <br /> <br /> <br /> <br /> <br /> <br /> دانشگاه یزدکاوشنامه زبان و ادبیات فارسی2645-453X142720141007Creation of Satire and Humor in “Kalileh Va Demneh’s”آفرینش طنز و مطایبه در کلیله و دمنه*167200375FAنجمهحسینی سروریاستادیار دانشگاه شهید باهنر کرمانیحییطالبیاناستاد دانشگاه علامه طباطباییJournal Article20120128“Kalileh Va Demneh” is one of the Persian literary works being popular
and desirable among people for centuries. Since its creation, it has
established the most stable union with readers. The reason of its success
needs to be investigated not only in term
s of its didactic aspects but also in
theme, structure and narrative form.
“Kalileh Va Demneh” is one of the oldest fables. Fables are some short
stories with animal characters speaking and behaving like human beings.
Fables also offer ethical lessons by
demonstrating moral infirmity of
human
-
like animals. Ironic imitation of human behavior and attribute of
that to animals is one of the basic satiric techniques. Hence, “Kalileh Va
Damneh” can be categorized as a humoristic literary work specially in
moral
and social sense that narrators makes use of animal
-
like tricks for
discussing moral and social downfall of human
-
beings and the people of
the time.
In addition to its satiric style by offering animal
-
like representation,
“Kalileh Va Demneh” creates humor
ous situations and employs tricks, like
sudden ending, overturn position, or attendance of humorous persona with
awkward misery, silly persona with wrong deduction or clever persona with
correct foresightedness, to create funny adventures <br /><br /> <br /><br /><br /><br /> کلیله و دمنه از قدیمترین نمونههای افسانه تمثیلی (فابل) است. فابلها قصّههایی کوتاه با شخصیّتهای جانوری هستند که مانند انسان حرف میزنند و رفتار میکنند. فابلها همچنین با نشاندادن برتریها یا ضعفهای اخلاقی انسانها و مناسبات میان آنها، در قالب شخصیّتهایی که از میان جانوران انتخاب میشوند، درسهایی انسانی را به مخاطب یادآوری میکنند. تقلید مسخرهآمیز رفتار آدمی و نسبتدادن آن به حیوانات، یکی از شیوههای اساسی آفرینش طنز است و به این اعتبار، کلّیت متن کلّیله و دمنه را میتوان در ردۀ آثار مطایبهآمیز و بویژه طنزهای اخلاقی و اجتماعی قرارداد که راویان آن از شگرد حیواننمایی انسان برای مطرحکردن انحطاط اخلاقی و اجتماعی نوع بشر و نیز مردمان زمانه خود بهره میبرند.<br /> علاوه بر شیوۀ طنزپردازی در کلّیت اثر که مبتنی بر حیواننمایی است، راویان کلّیله و دمنه از شگردهای دیگری نیز برای خلق وضعیّت مضحک بهره بردهاند. شگردهایی مثل پایان غیرمنتظره، واژگونگی موقعیّت و یا حضور شخصیّت مضحک، ابله یا زیرک، در ماجرا که با حسابگریهای ناشیانه و نتیجهگیریهای نادرست و یا ترفندهای زیرکانه و پیشبینیهای درست خود و ... ماجرایی خندهدار را خلق میکنند. بررسیها بیانگر آن است که بسامد طنز بیشتر از هزل است و در آفرینش مطایبه، از حضورشخصیت ابله به مراتب بیش از خلق موقعیّت مضحک استفاده شده است.<br /><br /><br /> <br /> <br /> <br /> دانشگاه یزدکاوشنامه زبان و ادبیات فارسی2645-453X142720140923Elements of Short Stories in Some of the Regenerated Stories of Shahnameh: A Useful Source for the Adolescentsبررسی و تحلیل عناصر داستان در چند داستان بازنویسی شده از شاهنامه برای نوجوانان*201239376FAسجادنجفی بهزادیدانشجوی دکتری دانشگاه شهر کردجهانگیرصفریدانشیار دانشگاه شهر کردمسعودرحیمیاستادیار دانشگاه شهر کردJournal Article20111115Shahnameh is one of the best Iranian cultural heritage sources and one <br />of the literary master works in the world. This book is full of moral, cultural <br />and deductive teaching which are of great benefit not only to adults but <br />also <br />adolescents who need to be familiar with Shahnameh to get acquainted with <br />their national identity. Shahnameh familiarizes adolescents with the <br />civilization, cultural and glorious history of Iran. This familiarity <br />necessitates innovative rewriting of <br />this valuable work. This study thus aims <br />to compare a number of regenerated texts of Shahnameh in terms of the <br />major story principles, (plot, characterization, theme and point of view) to <br />investigate the differences and similarities of the structures of th <br />e original <br />texts with the regenerated ones in order to determine principles and <br />methods of innovative regeneration and simplification beneficial to <br />adolescents <br /> شاهنامه فردوسی از شاهکارهای ادبی جهان و بزرگترین میراث فرهنگی ایرانیان است. این کتاب آکنده از مسایل و آموزههای اخلاقی، فرهنگی و تربیتی است. بهرهمندی از این مفاهیم و آموزهها تنها مختص گروه خاصی از جامعه (بزرگسالان) نیست بلکه نوجوانان برای آشنایی با هویت ملی خود به پیوند عمیقی با شاهنامه نیاز دارند. شاهنامه، نوجوانان را با تمدن، فرهنگ و گذشته پر افتخار کشور خویش آشنا میسازد. این آشنایی و ارتباط درگرو انجام بازنویسیهای مناسب و خلاق از این اثر ارزشمند است. هدف این پژوهش بررسی و مقایسه چند متن بازنویسی شده(ساده و خلاق) از شاهنامه فردوسی، از دیدگاه اصول مهم داستانی (طرح، شخصیتپردازی، درون مایه، زاویه دید، صحنهپردازی) برای ارزیابی تفاوتها و شباهتهای ساختاری متن اصلی با متن بازنویسی شده و دست یافتن به اصول و شیوههای بازنویسی خلاق و مناسب برای گروه سنی نوجوان است.<br /> <br /><br />دانشگاه یزدکاوشنامه زبان و ادبیات فارسی2645-453X142720140923Mystical Education of Khaneghaآسیب شناسی نظام تربیّتی خانقاهی صوفیه*241270377FAمریمشعبانزادهاستادیار دانشگاه سیستان و بلوچستانJournal Article20111221
One of the most important issues in Sufi’s social life and “Khanghah” is
the ethics exist between “Moraad” (beloved) and “Morid” (devotee).
The
Morid (i.e. new student) considers his Moraad (i.e. instructor) as his mentor
in his spiritual journey submitting himself spiritually and worldly to his
Moraad. The Moraad who is a representative of divine education guides
him. However, the training m
ethods of the Moraad can be different for the
spiritual training of the Morid.
The foundation of this research is the amount of attention given to human
dignity in Islam. The author is investigating why Sufi’s education failed in
their training system. Thi
s research concludes the submission of Morid to
Moraad is the primary weakness of the Sufi’s training system. In this case,
the personality of the Morid can be humiliated and when sombody is
absolutely submitted to his Moraad may consequently cause lack of
freedom
of Morid. Furthermore, this result in idolization of the Moraad and
worshiping someone else except the God can be considered far from Islamic
principles
One of the limitations of the current research is the insufficiency of the
ancient mystical
books written in
9
th
century:(H.D)
<br /> یکی از مباحث مهمّ زندگی اجتماعی صوفیه در قرن ششم ، آداب مریدی و مرادی و به طریق اولی اعتقاد به ولایت پیران است. «مرید» یا سالک نوپا «مراد» یا شیخی را در خانقاه برای تعلیم و طیّ طریق مییافت تا با قرار دادن روح و جسم خود در اختیارآن استاد و تلمّذ نزد اوراههای وصول به حقیقت الهی را دریابد. این نظام تربیّتی علیرغم دستپروردههای کمال یافته ای که به جامعۀ بشری عرضه کرده است ، در بسترهای اجتماعی گوناگون و دورههای مختلف، با فاصله گرفتن از اهداف صوفیان راستین، انحراف و کژرویهایی را نیز شاهد بوده، زبان انتقاد بسیاری را برانگیخته است. <br /> این تحقیق، به بررسی آن دسته از شیوههای تربیّتی صوفیه که منجر به فاصله گرفتن برخی صوفیان متأخر از مشی و مرام صوفیان متقدم گشت،میپردازد و محدودۀ مورد مطالعه، مجموعه اقوال مشایخ، مندرج در متون معتبرمنثور و منظوم صوفیه از قدیمترین ایّام است تا از این رهگذر، بن مایههایی که به سرسپردگی و انحراف عقیدتی ساده دلان و سوء استفادۀ نیرنگبازان و صوفی نمایان در قرنهای بعدی منجر گشت، آسیب شناسی گردد. فرضیۀ تحقیق مبتنی بر آن است که هرچند صوفیان در قرون اوّلیّه با خلوص به وادی عرفان و تصوّف گام نهاده بودند، ولی وجود مؤلفههایی در سنّت عرفانی صوفیه که نظام تربیّتی بستۀ رابطۀ مرید و مراد را تعیین میکرد،موجب شد که صوفیان از مسیر اصلی فاصله گیرند. در حقیقت، نظام تربیّتی صوفیان هستۀ اوّلیّۀ انحراف را در بطن خود داشت. زیرا با سرسپاری مرید به تعالیم مراد، وی در نظامی استبدادی و بی چون و چرایی قرار میگرفته که کرامت انسانی اوبه فراموشی سپرده میشده است و اختیار اعمال و آزادی اراده ازوی سلب میگردیده است. چنین شیوهای با اصول اساسی اسلام مباینت دارد.<br /> واژگان کلیدی: مرید، مراد، صوفی نمایان، آسیب شناسی، خانقاه، نظام آموزشی صوفیه.<br /> <br clear="all" /><br /> <br /><br /> <br /> <br /> <br /> <br /> دانشگاه یزدکاوشنامه زبان و ادبیات فارسی2645-453X142720140220“Individualization“ in Epic of Bahman-Nameh«فرایند فردیّت» در حماسۀ بهمن نامه*271300378FAبهزاداتونیدانشجوی دکتری دانشگاه بوعلی سینا همدانمهدیشریفیاندانشیار دانشگاه بوعلی سینا همدانJournal Article20111115Kavoshnameh
In Jung’s analytical psychology, psyche divides to three parts: conscious,
personal unconscious and collective unconscious ones. Collective
unconscious is not related to just one person, but, is common among all
people.
This collective unconscious is a source to study archetypes that have
been reached from ancient time. One of the archetypes, that has particular
dignity in school of analytical psychology of Jung, is “individualization”.
Development of this archetype cause
s perfection in psyche. And this
perfection happens when a person does not attend to conscious alone, but
travels to unconscious world and faces with unknown elements; and in
conclusion, makes peace between conscious and unconscious.
Ebne abel
-
kheir’s Bah
man
-
Nameh is one of the mythological and epical
story that in its third section, Bahman, arrives to psychological perfection
and “individualization”, with attention to his unconscious world. He passes
some stages to arrive at “individualization”. The prime
concern of the
present paper is to pay attention to this aspect, i.e. individualization.
<br /> <br /><br /> در روانشناسیِ تحلیلی ِ یونگ، روان، به سه بخشِ: خودآگاه، ناخودآگاهِ فردی و ناخودآگاهِ جمعی تقسیم میگردد. ناخودآگاه جمعی، مربوط به یک فرد نیست بلکه بین همۀ مردم، از نژادها و فرهنگهای مختلف، مشترک است. این ناخودآگاه جمعی، مخزنی است برای کهن نمونهها، که از ادوار کهن، نسل به نسل به ما رسیده است. یکی از این کهن نمونهها که جایگاهی بس ویژه، در مکتب روانشناسی تحلیلیِ یونگ دارد، «فردیّت» یا «تفرّد» است. رشد و بالشِ این کهن نمونه در فرد، باعث میگردد که شخص به تمامیّت و یکپارچگی روانی دست یابد و به نوعی خود شناسی نائل آید؛ و این «خودشناسی» و «فردیّت» هنگامی رخ میدهد که فرد، فقط به بخشِ خودآگاهِ روانِ خویش توجّه ننماید، بلکه سفری نیز به عالم ناخودآگاهیِ خویش داشته باشد و با عناصر ناشناختۀ آن روبهرو گردد، و در فرجام، میانِ خودآگاه و ناخودآگاهِ خویش، سازش و آشتی برقرار نماید.<br /> بهمن نامۀ حکیم ایرانشاه بن ابی الخیر، یکی از داستانهای اسطورهای و حماسی است که در بخش سوم آن، قهرمان داستان، بهمن، با قدم نهادن به عالم ناخودآگاهی و توجّه به پیغامهایِ «خود» )(Self، به یکپارچگی و تمامیّت روانی دست مییابد و به اصطلاح روانشناسان، به « فردیّت» میرسد. وی برای رسیدن به فردیّت، مراحلی را پشت سر مینهد، که در این جستار، از دیدگاه روانشناسیِ تحلیلیِ یونگ، به آن پرداخته میشود. <br /> <br /> <br clear="all" /><br /> <br /> <br /> <br /> <br /> دانشگاه یزدکاوشنامه زبان و ادبیات فارسی2645-453X142720140311Characterization of Kavoos in Shahnamehشخصیّت شناسی کاووس در شاهنامه301339379FAمجتبیگلی آیسکدانشجوی دکتری و مربی سازمان سما
(وابسته به دانشگاه آزاد اسلامی)_ واحد مشهدJournal Article20110901
The life of Kavoos Kiani in Shahnameh is mixed with the stories like the
birth of Rostam, Mazandaran war, Haft Khan of Rustam, the story of
Rustam and Sohrab, and the story of Siavash; this has been visualized
explicitly or
implicitly among ten thousand couplets. A careful look at these
couplets causes that the features and characteristic reactions of Kavoos can
be presented well. Certainly, we can acquire inner layers of his personality
by classifying and evaluating these fe
atures.
What distinguish Kavoos from the other kings in Shahnameh are the
opposite aspects of his personality: from one side, he is Ahurayish, with
divine charisma, and man of research and praise, and from the other side,
devilish, autocratic, warlike and
low
-
minded one. Some of the features
attributed to Kavoos are not especially his; and most of kings in Shahnameh
have these features while some of the other features are exclusively his. A
careful look at the both categories of features is necessary for re
vealing
better the personality aspects of Kavoos in Shahnamen; these features can
be classified into two categories: general and particular. In addition, some
of these features are positive and Ahurayish; and others are negative and
Devilish. So, roughly w
e can divide features of Kavoos into two positive and
negative categories. In this study, firstly positive features of Kavoos and
secondly his negative ones are being evaluated. Finally, in a separate table
we point to generality and particularity of these
positive and negative
features.
.<br /> زندگی کاووس کیانی در شاهنامه با داستانهایی چون داستان زادهشدن رستم، جنگ مازندران و هفتخوان رستم، داستان رستم و سهراب، و داستان سیاووش گرهخورده؛ و در میان دههزاربیت به صورت پررنگ و کمرنگ ترسیم شدهاست. جستجوی دقیق در این ابیات موجب میشود که خصوصیّات و بازتاب<sub></sub>های شخصیّتیکاووس بخوبی<sub></sub> نمایانشود. مسلّماً با دستهبندی و ارزیابیاین ویژگی<sub></sub>ها، آسانتر می<sub></sub>توان به لایههای درونی شخصیّت وی نفوذ کرد. <br /> آنچه کاووس را با سایر پادشاهان شاهنامه متفاوت ساخته، جلوههای متضاد شخصیّتی ویاست: از سویی اهوراییصفت، دارای فرّۀ ایزدی، و اهل کاوش و نیایش، و از دیگر سو اهریمنیخو، خودکامه، جنگطلب و کمخرد است. برخی از صفتهای نسبت داده شده به کاووس تنها صفت وی نیست و اغلب شاهان شاهنامه این ویژگیها را دارند در حالی که برخی از صفات، مخصوص کاووسشاه است. اشارۀ مختصر به هر دو دستۀ صفات برای روشنتر شدن ابعاد شخصیّتی کاووس در شاهنامه ضروریاست و این صفات را میتوان به دو دستۀ عام و خاص تقسیمکرد. به علاوه برخی از این صفات مثبت و اهورایی و برخی منفی و اهریمنی است. از اینرو نیز میتوان صفات کاووس را با کمی اغماض، به دو دستۀ مثبت و منفی تقسیمکرد. در این پژوهش، ابتدا صفات مثبت شخصیّت کاووس، سپس صفات منفی وی مورد ارزیابی قرار می<sub></sub>گیرد. در پایان، در جدولی جداگانه به عام و خاص بودن این صفات مثبت و منفی اشاره میشود. <br /><br /> <br /> <br clear="all" /><br /> <br /> * تاریخ دریافت مقاله: 10/06/1390 تاریخ پذیرش نهایی: 25/02/1391<br /> 1- نشانی پست الکترونیکی نویسنده: deargoli@gmail.com<br /> <br /> <br /> <br /> <br /> دانشگاه یزدکاوشنامه زبان و ادبیات فارسی2645-453X142720140220The Teaching Effects of Story of Jamshid and Khorshid ‘on the Psychological Development of Children and Adolescentsتحلیل روانشناسانۀ آموزه های مثنوی جمشید و خورشید بر رشد روانی مخاطبان کودک و نوجوان341367380FAمحبوبهاظهریکارشناس ارشد ادبیات فارسی/ پژوهشگر پژوهشگاه هنرهای اسلامی اصفهانJournal Article20120110
.
The Teaching Effects of Story of Jamshid and Khorshid ‘on the Psychological
Development of Children and Adolescents
Mahbobah Azhari, M.A.
Islamic
Fine Arts Research Center of Isfahan
Abstract
This article studies the effects that the Story of Jamshid and Khorshid of
Salman Savoji may have on children and adolescents’ psychological
development. Folk stories as one of the popular and prolific types
of genre
in the literature of every nation are of a high prestige among the people.
The research aims to examine the effects that the story may have on the
natural growth of the children and which indirectly helps them to handle
their internal contradicti
ons. It is indentified that these kinds of stories may
be included in the scope of fairy tales which have the capacity to address
the children and represent their internal conflicts. Regarding the capacity of
the present story in terms of psychological ana
lysis, it is examined from the
view points of some of the famous psychologists like: Sigmund Freud, Bruno
Bettelheim and Gusto Yung. The story is about the adventurous trip of an
adolescent boy who was separated from his family and entered a world too
frig
htening and dangerous to catch his dream and find his love. The story is
the manifestation of an adolescent trying to be independent in an effort to
determine his identity. His fighting with the animal is a representation of
fighting with his emotional ten
dencies. His struggle to obtain spiritual guide
and kind fairy shows the existence of moral conscience in this way. In fact,
using his bravery, knowledge and moral value, Jamshid reached his final
aims and got married Princess and ruled East and West.
Fairy tale,
Unconscious, Jamshid and Khorshid, Psychological
development, Individuality.<br /> این مقاله جستاری تحقیقی در مورد تأثیر داستان جمشید و خورشید، اثر سلمان ساوجی، بر رشد روانی کودکان و نوجوانان است. قصّههای عامیانه یکی از گونههای غنی و محبوب در ادبیّات هر قوم و ملّتی است که از پایگاه محکمی در میان مردم برخوردار هستند. هدف این مطالعه بررسی تأثیرات فراوان این داستان در رشد طبیعی کودکان و راهنمایی آنان به طور غیر مستقیم در حلّ تعارضات درونی است. در این پژوهش نشان داده میشود که قصّۀ جمشید و خورشید که در حیطة داستانهای پریان قراردارد بخوبی با کودکان ارتباط برقرار میکند و بسیاری از تعارضات و کشمکشهای درونی آنها را در خود منعکس میسازد. با توجّه به قابلیّتهای این اثر در تحلیل روانشناسانه، این داستان از منظر روانشناسان برجسته: زیگموند فروید، برونو بتلهایم و گوستاو یونگ بررسی شد. مثنوی جمشید و خورشید داستان سفر پر مخاطره پسر نوجوانی است که از خانواده خود جدا میشود و به دنیایی خطرناک پا میگذارد تا بتواند به معشوق خود دست یابد. این داستان، تجلّی استقلالخواهی نوجوان و تلاش او در به دست آوردن هویّت است. داستان جمشید و خورشید به کودک میآموزد غلبه بر خواستههای جسمانی و توجّه به فرامن راه دستیابی او به موفقیّت و کسب هویّت است. اینگونه آموزش و راهنمایی به کودک به صورت غیرمستقیم تأثیر فراوانی بر کودک دارد. قصّه مستقیماٌ به او امر و نهی نمیکند بلکه او را درحلّ مشکلات درونی به نحو بهتری راهنمایی میکند. او دیگر نمیتواند تنها به پدر و مادر خود متکی باشد بلکه باید هویّتی مستقل برای خود کسب کند و دوران کودکی را به سلامت پشت سر بگذارد. هماهنگی نیروهای درونی و حلّ تعارضات درونی مهمترین پیام این داستان است.<br /> <br /> دانشگاه یزدکاوشنامه زبان و ادبیات فارسی2645-453X142720121221The Influence of Poets on Jalal- al-Din Hafez Sa'd-e-Tabriziتأثیر شعر شعرا بر اشعار جلال الدین حافظ سعد تبریزی369394381FAمژدهحاج احمدی پور رفسنجانیدانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات فارسیمحسنپور مختاراستادیار دانشگاه ولیعصر (عج) رفسنجانJournal Article2011061115
Jalal
-
al
-
Din Hafez Sa’d Tabrizi, called Sa'dollah, is a poet and mystic of
9
th
century (A.H.). There
are not so much biographical information about
him. He was devotee of Ghasem Anvar and for some unknown reasons his
Pir (beloved) was angry with him and he was deprived from going to
“khanegha”. Regarding his poems of his “Divan”, we conclude that he was
m
ore likely a “Shiite” and from Tabriz.
Although based on his poems he had some trips to Khorasan, Harat,
Kerman and Iraq, he was likely a mystic. Because he was the same as
Hafez, admired “Qalandar” (dervish) in his poems. His Divan includes 6
Odes, 426 So
nnets, one Tail
-
rhyme, one Mokhamas, 26 Fragment, 352
Quatranis and more than 611 logograph.
Hafez sa’d has been under the influence of many poets. The influence of
his predecessors such as Hadis
-
e
-
Shirazi, Sa'di
-
e
-
Shiraz, Khajooy
-
e
-
Kermani, Amirkhosr
-
o
-
De
hlavi and Attar, and his contemporary poets like
Kamal
-
e
-
Khojandi, Jami and Games Anvar is clearly evident all through his
Divan. To meet the demands of the present study, the researchers have
focused on the above
-
mentioned poets’ influence on Jala
-
al
-
Din
Hafez Sa’d
-
e
-
Tabrizi.
Jalal<br /> <br /> <br /><br /> «جلال الدین حافظ سعد تبریزی» ملقب به «سعدالله» از شعرای فارسی گوی و متصوّف قرن نهم هجری است. از شرح حال او اطّلاع چندانی در دست نیست جز اینکه وی مرید قاسم انوار بوده و به دلایلی که بر ما پوشیده است؛ مورد غضب مراد خود قرار گرفته و از خانقاه رانده شده است. آنچه از اشعار دیوان شاعر مستفاد میشود این است که وی به احتمال قوی شیعه مذهب و اهل تبریز بوده و به خراسان، کرمان و عراق نیز مسافرت هایی داشته است. او شاعری با مشرب قلندری بوده و در اشعارش قلندر و قلندریان را ستوده است. از دو نسخۀ خطّی موجود این دیوان یک نسخه در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی و دیگری در موزۀ بریتانیا نگهداری میشود. دیوان او شامل 6 قصیده، 426 غزل، یک مستزاد و یک مخمس، 26 قطعه، 352 رباعی و بیش از 611 معمّاست. حافظ ِسعد در اشعارش از بسیاری از شعرای پیشین و معاصرِ خود تأثیر پذیرفته است. از شعرای پیشین که تأثیر اشعار آنان در دیوان وی به طور آشکار قابل مشاهده است، حافظ و سعدی شیرازی ،خواجو، امیر خسرو دهلوی و عطار را میتوان نام برد و از شعرای معاصر با وی میتوان از: کمال خجندی، جامی و قاسم انوار نام برد. <br /><br /> <br clear="all" /><br /> <br /><br /> <br /> <br /> <br />