نام های شاعرانه معشوق در غزلیات خاقانی، نظامی و سعدی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار دانشگاه پیام نور مرکز نیشابور

10.29252/kavosh.2008.2439

چکیده

در شعر غنایی، معشوق، نقش اصلی و تعیین کننده را عهده دار و در واقع محور ادب غنایی ایران است. عاشق و معشوق یکی از مضامینی است که در شعر فارسی مورد توجه بوده و طیّ قرون متمادی، در هر دوره ای از شعر فارسی، نگرشی خاص نسبت به آن وجود داشته است.
مقاله حاضر، نگاه این سه شاعر به معشوق و قدرت تخیّل آنها را در توصیف او و اینکه چه القاب و نامهای شاعرانه ای را بر معشوق خود نهاده اند، مورد بررسی قرار داده است. به عنوان مثال، محراب، قندیل، نمک و ... آیا این سه شاعر در این نامگذاری مقلد بوده اند یا مبتکر، از کدام یک از صورتهای خیالی برای نامگذاری معشوق بیشتر بهره برده اند و بسامد آن چقدر بوده است.
با نگاهی گذرا به القاب و عنوان های معشوق در غزلیات هر سه شاعر معلوم می شود که عنوانها و القاب به کار رفته، اغلب یکی است. اما تفاوت در وجه شبه و مضمون آنهاست و این تخیل ظریف ناشی از شگردها و قدرت بی نظیر این شاعران در استفاده از صورت های خیالی است.
در این مقاله برای هر یک از القاب و نام های شاعرانه معشوق به ذکر یک شاهد شعری بسنده شده است. البته چون تعداد غزلیات بجای مانده از نظامی در مقایسه با غزلیات خاقانی و سعدی از حیث تعداد، کمتر است، سعی نگارنده بر این بوده تا بر اساس تعداد غزلها، درصدی از آن به دست دهد. در پایان، این القاب مقایسه و بسامد هر یک از آنها به صورت نمودار نشان داده شده است که می تواند از دیدگاه سبک شناسی مورد توجه قرار گیرد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The Poetic Names and Epithets of "the Beloved" in the lyric Poetry of Khaghani, Nezami and Sa'di

نویسنده [English]

  • Morteza Charmegi Omrani
Assistant Professor of Payame Noor University, Neishabour Center
چکیده [English]

In Persian lyric poetry, "the beloved" plays a fundamental and decisive role. In fact, one of the themes which has always been the focus of attention in Persian lyric poetry is "the lover and the beloved". It has been a theme which, for long ages and in each period of Persian literature, has drawn a special attitude to it as well. The present article considers the above-mentioned poets' imaginative descriptions of "the beloved"; the poetic names and epithets they have given them; for instance (the beloved), Mehrab (the alter), Namak (salt), Ghandil (icicle). It also deals with the matters of imitation and innovation in giving names and epithets, the most frequently used figures of speech in their poem, and the frequency of the utilized figures of speech in their poems. A quick glance would indicate that the names and epithets are most often the same; however, the intended meanings of their identical similes are different. As a matter of fact, the delicacy of the poets' creative imagination arises from their unique powers, capabilities and tactfulness in handling being economical of time and space but only one citation has been offered for each of the poetic names and epithets given to "the beloved". Since, Nezami, compared with Khaqani and Sa'di has fewer lyrical poems, it has been attempted to keep the amount of each poet's lyrical poetry in mind and give the citations in proportion to the percentage of their contributions to lyrical poetry. In the conclusion, these names and epithets have been compared and graphically charted, which can be also studied from a stylistic perspective.    

کلیدواژه‌ها [English]

  • Poetic epithets
  • Sa'di's lyrical poetry
  • Khaqani's lyrical poetry
  • Nezami's lyrical poetry
  • Beloved
  • Names of the beloved